نگاهی به ضعفهای ساختاری در بازگشايی مدارس كشور
سلامت نیوز:وزير آموزش و پرورش اخيرا و با تاكيدي ديگر ۱۵ شهريور ماه را زمان قطعي بازگشايي مدارس اعلام كرده است ولي در هيچ قسمت سخنان او، نشاني از برنامه اي منسجم و يكدست براي آموزش ديده نمي شود و از طرفي ديگر، براي حفظ سلامت دانش آموزان نيز نمي توان در بيانات او، نشاني از متدي ويژه يافت. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، اين وزارتخانه با نگاه تمركزگرا به آموزش، درصدد آن است تا نقش قيم گونه براي فراگيران بازي كند و عملا راه خلاقيت و مدرسه محوري را با چنين مشيي بر مديران مدارس و معلمان مسدود كرده است. آنچه در برنامه هاي ارسالي اين دستگاه نمود دارد، استفاده حداكثري از پلتفرم شاد است كه ما در ادامه با بررسي ميزان دسترسي دانش آموزان و مشكلات شان با اين برنامه درصدد طرح واقعياتي هستيم كه مغفول مانده است و بر همين مبنا خواهيم ديد كه لازم است تا در سياست بازگشايي مدارس تجديدنظر صورت گيرد. طبق اظهارات محسن حاجي ميرزايي ۳۰درصد دانش آموزان به گوشي و تبلت دسترسي ندارند و جز اين در يك سوم مناطق كشور وضعيت سرويس دهي خدمات اينترنتي بسيار ضعيف است، بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه عملا ۶۰درصد دانش آموزان با شاد نخواهند توانست همراه شوند. جز اين بايد اضافه كنيم كه در برخي خانواده ها، بيم آسيب هاي فضاي مجازي براي فرزندان شان بسيار جدي است از آن رو كه در اين زمينه آموزش و پرورش تاكنون كار فرهنگي خاصي انجام نداده است و اين سبب خواهد شد حداقل۱۰درصد آنان نتوانند از برنامه شاد بهره ببرند. لذا در قدم نخست بايد گفت: اين پافشاري وزير، نشان از ناآگاهي ممتد او از واقعيت هاي فضاي اجتماعي خانواده ها و دانش آموزان در دسترسي به امكانات و مواد نوين آموزشي برمبناي پلتفرم شاد است. مورد ديگر اينكه چرا ايشان با وجود مشكلات دروني برنامه شاد، امكان دسترسي دانش آموزان را با هماهنگي وزارت ارتباطات به تلگرام و واتس آپ فراهم نمي كند؟ قبلا مواردي درخصوص بهره مالي اين وزارتخانه از شاد مطرح شد كه ابرام و اصرار حاجي ميرزايي در استفاده از شاد اين فرضيه را تقويت مي كند كه در نوع خود مي تواند حكم كندن واپسين گوشت هاي نحيف از پيكر آموزش و پرورش را داشته باشد و اين نگاه انتفاعي يقينا بيانگر ناديدگي عدالت آموزشي و دسترسي همه فراگيران به محتواي آموزشي خواهد بود. البته ايشان در كنار شاد، از مدرسه تلويزيوني هم نام برده است كه مي تواند پوشش آموزشي خوبي در ايام كرونا داشته باشد و نهايتا عنوان شده است براي آن دسته از مخاطباني كه نه امكان گوشي و نه امكان تلويزيون دارند، بسته آموزشي از طريق راهبر ارسال خواهد شد. آنچه به نظر مي رسد، سناريوهاي آموزشي وزارتخانه (حضوري، غيرحضوري، تلفيقي) قبل از آنكه از ريل تحقيق و علم گذر كرده باشد از تونلي تاريك و كورسو عبور كرده است كه كرونا توانسته آن را به شدت گرفتار سستي و ناكارآمدي و البته ظلمت گرداند، چراكه تعريف مدل هاي گوناگون آموزشي بدون تامين بستر هاي آن و بدون درنظر گرفتن خواست و نياز مخاطبانش، منجر به سردرگمي و استرس هاي متناوب دانش آموزان و اولياي شان مي شود، زيرا اين دستگاه با مخاطباني سر و كار دارد كه داراي تفاوت هايي گوناگون از جنسيت گرفته تا سن و سال و پايگاه فرهنگي و اقتصادي و اقليمي متنوع هستند. با اين وصف آموزش و پرورش بايد موكدا در درجه اول حفظ سلامت دانش آموزان را هدف اصلي خود قرار دهد و بر همان مبنا هم، برنامه ريزي كند. يقينا هر صاحب علمي مي داند كه در فصل پاييز و زمستان، با تشديد كرونا وآنفلوآنزا روبه رو خواهيم بود. پس بخش عظيمي از دانش آموزان در مناطق مختلف كشور در معرض بيماري خواهند بود، بنابراين نمي شود ذره بين برداشت و مناطق كشور را به قرمز و زرد و سفيد تقسيم كرد. پس بايد بپذيريم كل كشور گرفتار بحران بيماري خواهد بود كه استرس و بار رواني هم براي جامعهدر پي خواهد داشت. حال با اين شرحي كه گذشت چه بايد كرد؟ پرواضح است كه بايد پايه تصميمات بر حفظ سلامت حداكثري قرار گيرد و وزارت مربوطه كه تاكنون هيچ يارانه و سرانه بهداشتي به مدارس نداده است نخواهد توانست بر بهداشت فيزيكال مدارس مهر تاييد بزند و آن را محقق گرداند. ديگر اينكه، تاكنون مدارس فاصله گذاري فيزيكي نشده اند و خيلي از مدارس سيستم تهويه مناسب ندارند، پس مسوولان فوق چطور مي خواهند به پايداري سلامتي دانش آموزان در بحران كرونا با چنين وضعيتي اميدوار باشند؟ مساله ديگر، در كلانشهرها بحث سرويس هاي دانش آموزي كه جزو لاينفك بخش وسيعي از مدارس هستند و تا امروز هيچ سازوكاري براي بهداشت اين بخش انديشيده نشده است. چالش ديگر، آموزش دانش آموزان مقطع ابتدايي است. آشكار است اين طيف از بچه ها، قادر به رعايت پروتكل ها نيستند، حتي مقطع متوسطه اول هم اين گونه هستند، پس پيچيدن نسخه تقريبا واحد براي تمام فراگيران از پايه اول دبستان تا پايه دوازدهم براي سال تحصيلي تا حد زيادي خارج از دايره انديشه گرايي و خردورزي است. تمام موارد بالا كه به آن پرداختيم نشان از تفكر انتزاعي به جاي تفكر عيني در بازگشايي مدارس دارد. تفكري كه صرفا به گشودن درهاي مدارس فكر مي كند غافل از اينكه در پشت اين درها، تلي از مشكلات متعدد رسوب كرده است. با وضع موجود و بازيگرداني خارج از واقعيت وزارت، نمي توان پاي فشردن بر آموزش حضوري را ولو درحد زوج و فرد منطقي دانست و با انجام اين كار بر آتش كرونا دميد. توصيه مي شود وزير محترم به فوريت در جهت بازبيني سناريوهاي خود اقدام كند. گفتيم بايد تمام برنامه ها حول حفظ سلامت دانش آموزان تعريف شود. اين وزارتخانه جز اين موارد، تاكنون نتوانسته است پشتوانه بيمه اي قوي براي دانش آموزاني كه مبتلا به كرونا شوند، طراحي و تعريف كند. لذا با دقت در جامعه شناسي مدارس كشور بايد بگوييم موضوع حضور دانش آموزان در مدارس را بايد منتفي دانست و براي جلوگيري از آسيب ها و مخاطرات بيماري و البته ترك تحصيل به سمت سيستم باز آموزشي روي آورد. به اين معنا كه با نفي حضور دانش آموزان در مدارس، اگر تاكيد بر تمركزگرايي آموزشي وجود دارد، فقط مدرسه تلويزيوني را هدف قرار دهد و با تمام ظرفيت خود و با كمك از خيرين، آن درصد محدود دانش آموز محروم را از اين امكان برخوردار كند. پس از آن فرآيند رسيدگي و پيگيري آموزش تلويزيوني را از طريق ادارات آموزش و پرورش به مدارس و مديران و معلمان واگذار نمايد تا آنان چه از طريق تماس تلفني و گروه هاي تلگرام، واتس آپ، شاد به حلاجي آموزش هاي تلويزيوني بپردازند و از زورآزمايي براي استفاده از يك نرم افزار ويژه (شاد) پرهيز كنند. در ادامه، موضوع ارزشيابي از آموخته ها را نيز دراختيار مدارس قرار دهد تا هر مدرسه بنا به موقعيت و امكانات مخاطبان خود و باتوجه به وضع كشور درخصوص كرونا، به طراحي مدلي دست يابند و در اين راستا مي توان چند مدل مختلف پيشنهادي ارايه داد تا مدارس از آن بنا به شرايط اشاره شده استفاده كنند. با اين شيوه، نخست عدالت آموزشي با محوريت سلامت فراگيران و مدرسه محوري به طور كامل محقق مي شود و وزارت مي تواند نقش ارزياب داشته باشد تا با بررسي هاي متعدد خود در سطح مدارس به طرحي علمي و دقيق براي آموزش در اين گونه بحران ها دست پيدا كند. سفارش ما به تيم تصميم گير وزارت آموزش و پرورش اين است كه مدل آموزشي همگرا را فراموش كنند و درحالي كه نه براي بهداشت فيزيك مدارس و نه آموزش معلمان براي تدريس هاي مجازي گامي موثر برنداشته اند، به سمت باور و اعتماد به مديران مدارس پيش بروند و تنها نقش تسهيلگر داشته باشند. برداشت ما اين است با چنين نگاهي، كرونا در مدارس شكست خواهد خورد، آسيب هاي بستر مجازي گريبان دانش آموزان را نخواهد گرفت، دغدغه هاي رواني اوليا و فرزندان شان به شدت كاهش پيدا خواهد كرد و اين وزارتخانه مجالي خواهد يافت تا با احياي مدرسه محوري و توجه به خواست مخاطبان خود، زمينه توسعه علمي و تربيتي مدارس را در خود مدارس به وجود آورد و در اين راستا از نقش حاكميتي خود بكاهد و بر نقش سرويس دهي اش بيفزايد. در پايان متذكر مي شويم كه آموزش و پرورش بايد به اين فهم برسد كه در روند تعليم و تربيت هر چيزي نرخي دارد و كالاي جان افراد چنان قيمتي دارد كه براي محفوظ ماندنش از بلاها بايد به طور مداوم و پردامنه به بررسي شرايط پرداخت و با انعطاف در برخي سياست ها، آرامش آموزشي ايجاد كرد نه آنكه با آرايش آموزشي به شيوه نظامي، كالاي گرانقيمت جان دانش آموزان را در معرض افتادن در پرتگاه نابودي قرار داد. راهزن كرونا را بايد بسيار جدي و مرموز دانست و كاروان آموزش و تربيت دانش آموزان را با كمك رسانه ملي و تفويض اختيار به مديران و معلمان مدارس از اين گذرگاه مخوف به سلامت عبور داد.
تماس با کلینیک تبسم جهت مشاوره سکته مغزی و رزرو نوبت
- شماره تلفن: ۶۶۵۶۴۶۷۴ | ۶۶۴۳۶۲۹۱
- ارسال درخواست ویزیت و مشاوره آنلاین سکته مغزی از طریق واتسپ : 09355354332
- زمان پاسخگویی: ساعت ۹ الی ۲۱
سلامت نیوز:وزير آموزش و پرورش اخيرا و با تاكيدي ديگر ۱۵ شهريور ماه را زمان قطعي بازگشايي مدارس اعلام كرده است ولي در هيچ قسمت سخنان او، نشاني از برنامه اي منسجم و يكدست براي آموزش ديده نمي شود و از طرفي ديگر، براي حفظ سلامت دانش آموزان نيز نمي توان در بيانات او، نشاني از متدي ويژه يافت. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، اين وزارتخانه با نگاه تمركزگرا به آموزش، درصدد آن است تا نقش قيم گونه براي فراگيران بازي كند و عملا راه خلاقيت و مدرسه محوري را با چنين مشيي بر مديران مدارس و معلمان مسدود كرده است. آنچه در برنامه هاي ارسالي اين دستگاه نمود دارد، استفاده حداكثري از پلتفرم شاد است كه ما در ادامه با بررسي ميزان دسترسي دانش آموزان و مشكلات شان با اين برنامه درصدد طرح واقعياتي هستيم كه مغفول مانده است و بر همين مبنا خواهيم ديد كه لازم است تا در سياست بازگشايي مدارس تجديدنظر صورت گيرد. طبق اظهارات محسن حاجي ميرزايي ۳۰درصد دانش آموزان به گوشي و تبلت دسترسي ندارند و جز اين در يك سوم مناطق كشور وضعيت سرويس دهي خدمات اينترنتي بسيار ضعيف است، بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه عملا ۶۰درصد دانش آموزان با شاد نخواهند توانست همراه شوند. جز اين بايد اضافه كنيم كه در برخي خانواده ها، بيم آسيب هاي فضاي مجازي براي فرزندان شان بسيار جدي است از آن رو كه در اين زمينه آموزش و پرورش تاكنون كار فرهنگي خاصي انجام نداده است و اين سبب خواهد شد حداقل۱۰درصد آنان نتوانند از برنامه شاد بهره ببرند. لذا در قدم نخست بايد گفت: اين پافشاري وزير، نشان از ناآگاهي ممتد او از واقعيت هاي فضاي اجتماعي خانواده ها و دانش آموزان در دسترسي به امكانات و مواد نوين آموزشي برمبناي پلتفرم شاد است. مورد ديگر اينكه چرا ايشان با وجود مشكلات دروني برنامه شاد، امكان دسترسي دانش آموزان را با هماهنگي وزارت ارتباطات به تلگرام و واتس آپ فراهم نمي كند؟ قبلا مواردي درخصوص بهره مالي اين وزارتخانه از شاد مطرح شد كه ابرام و اصرار حاجي ميرزايي در استفاده از شاد اين فرضيه را تقويت مي كند كه در نوع خود مي تواند حكم كندن واپسين گوشت هاي نحيف از پيكر آموزش و پرورش را داشته باشد و اين نگاه انتفاعي يقينا بيانگر ناديدگي عدالت آموزشي و دسترسي همه فراگيران به محتواي آموزشي خواهد بود. البته ايشان در كنار شاد، از مدرسه تلويزيوني هم نام برده است كه مي تواند پوشش آموزشي خوبي در ايام كرونا داشته باشد و نهايتا عنوان شده است براي آن دسته از مخاطباني كه نه امكان گوشي و نه امكان تلويزيون دارند، بسته آموزشي از طريق راهبر ارسال خواهد شد. آنچه به نظر مي رسد، سناريوهاي آموزشي وزارتخانه (حضوري، غيرحضوري، تلفيقي) قبل از آنكه از ريل تحقيق و علم گذر كرده باشد از تونلي تاريك و كورسو عبور كرده است كه كرونا توانسته آن را به شدت گرفتار سستي و ناكارآمدي و البته ظلمت گرداند، چراكه تعريف مدل هاي گوناگون آموزشي بدون تامين بستر هاي آن و بدون درنظر گرفتن خواست و نياز مخاطبانش، منجر به سردرگمي و استرس هاي متناوب دانش آموزان و اولياي شان مي شود، زيرا اين دستگاه با مخاطباني سر و كار دارد كه داراي تفاوت هايي گوناگون از جنسيت گرفته تا سن و سال و پايگاه فرهنگي و اقتصادي و اقليمي متنوع هستند. با اين وصف آموزش و پرورش بايد موكدا در درجه اول حفظ سلامت دانش آموزان را هدف اصلي خود قرار دهد و بر همان مبنا هم، برنامه ريزي كند. يقينا هر صاحب علمي مي داند كه در فصل پاييز و زمستان، با تشديد كرونا وآنفلوآنزا روبه رو خواهيم بود. پس بخش عظيمي از دانش آموزان در مناطق مختلف كشور در معرض بيماري خواهند بود، بنابراين نمي شود ذره بين برداشت و مناطق كشور را به قرمز و زرد و سفيد تقسيم كرد. پس بايد بپذيريم كل كشور گرفتار بحران بيماري خواهد بود كه استرس و بار رواني هم براي جامعهدر پي خواهد داشت. حال با اين شرحي كه گذشت چه بايد كرد؟ پرواضح است كه بايد پايه تصميمات بر حفظ سلامت حداكثري قرار گيرد و وزارت مربوطه كه تاكنون هيچ يارانه و سرانه بهداشتي به مدارس نداده است نخواهد توانست بر بهداشت فيزيكال مدارس مهر تاييد بزند و آن را محقق گرداند. ديگر اينكه، تاكنون مدارس فاصله گذاري فيزيكي نشده اند و خيلي از مدارس سيستم تهويه مناسب ندارند، پس مسوولان فوق چطور مي خواهند به پايداري سلامتي دانش آموزان در بحران كرونا با چنين وضعيتي اميدوار باشند؟ مساله ديگر، در كلانشهرها بحث سرويس هاي دانش آموزي كه جزو لاينفك بخش وسيعي از مدارس هستند و تا امروز هيچ سازوكاري براي بهداشت اين بخش انديشيده نشده است. چالش ديگر، آموزش دانش آموزان مقطع ابتدايي است. آشكار است اين طيف از بچه ها، قادر به رعايت پروتكل ها نيستند، حتي مقطع متوسطه اول هم اين گونه هستند، پس پيچيدن نسخه تقريبا واحد براي تمام فراگيران از پايه اول دبستان تا پايه دوازدهم براي سال تحصيلي تا حد زيادي خارج از دايره انديشه گرايي و خردورزي است. تمام موارد بالا كه به آن پرداختيم نشان از تفكر انتزاعي به جاي تفكر عيني در بازگشايي مدارس دارد. تفكري كه صرفا به گشودن درهاي مدارس فكر مي كند غافل از اينكه در پشت اين درها، تلي از مشكلات متعدد رسوب كرده است. با وضع موجود و بازيگرداني خارج از واقعيت وزارت، نمي توان پاي فشردن بر آموزش حضوري را ولو درحد زوج و فرد منطقي دانست و با انجام اين كار بر آتش كرونا دميد. توصيه مي شود وزير محترم به فوريت در جهت بازبيني سناريوهاي خود اقدام كند. گفتيم بايد تمام برنامه ها حول حفظ سلامت دانش آموزان تعريف شود. اين وزارتخانه جز اين موارد، تاكنون نتوانسته است پشتوانه بيمه اي قوي براي دانش آموزاني كه مبتلا به كرونا شوند، طراحي و تعريف كند. لذا با دقت در جامعه شناسي مدارس كشور بايد بگوييم موضوع حضور دانش آموزان در مدارس را بايد منتفي دانست و براي جلوگيري از آسيب ها و مخاطرات بيماري و البته ترك تحصيل به سمت سيستم باز آموزشي روي آورد. به اين معنا كه با نفي حضور دانش آموزان در مدارس، اگر تاكيد بر تمركزگرايي آموزشي وجود دارد، فقط مدرسه تلويزيوني را هدف قرار دهد و با تمام ظرفيت خود و با كمك از خيرين، آن درصد محدود دانش آموز محروم را از اين امكان برخوردار كند. پس از آن فرآيند رسيدگي و پيگيري آموزش تلويزيوني را از طريق ادارات آموزش و پرورش به مدارس و مديران و معلمان واگذار نمايد تا آنان چه از طريق تماس تلفني و گروه هاي تلگرام، واتس آپ، شاد به حلاجي آموزش هاي تلويزيوني بپردازند و از زورآزمايي براي استفاده از يك نرم افزار ويژه (شاد) پرهيز كنند. در ادامه، موضوع ارزشيابي از آموخته ها را نيز دراختيار مدارس قرار دهد تا هر مدرسه بنا به موقعيت و امكانات مخاطبان خود و باتوجه به وضع كشور درخصوص كرونا، به طراحي مدلي دست يابند و در اين راستا مي توان چند مدل مختلف پيشنهادي ارايه داد تا مدارس از آن بنا به شرايط اشاره شده استفاده كنند. با اين شيوه، نخست عدالت آموزشي با محوريت سلامت فراگيران و مدرسه محوري به طور كامل محقق مي شود و وزارت مي تواند نقش ارزياب داشته باشد تا با بررسي هاي متعدد خود در سطح مدارس به طرحي علمي و دقيق براي آموزش در اين گونه بحران ها دست پيدا كند. سفارش ما به تيم تصميم گير وزارت آموزش و پرورش اين است كه مدل آموزشي همگرا را فراموش كنند و درحالي كه نه براي بهداشت فيزيك مدارس و نه آموزش معلمان براي تدريس هاي مجازي گامي موثر برنداشته اند، به سمت باور و اعتماد به مديران مدارس پيش بروند و تنها نقش تسهيلگر داشته باشند. برداشت ما اين است با چنين نگاهي، كرونا در مدارس شكست خواهد خورد، آسيب هاي بستر مجازي گريبان دانش آموزان را نخواهد گرفت، دغدغه هاي رواني اوليا و فرزندان شان به شدت كاهش پيدا خواهد كرد و اين وزارتخانه مجالي خواهد يافت تا با احياي مدرسه محوري و توجه به خواست مخاطبان خود، زمينه توسعه علمي و تربيتي مدارس را در خود مدارس به وجود آورد و در اين راستا از نقش حاكميتي خود بكاهد و بر نقش سرويس دهي اش بيفزايد. در پايان متذكر مي شويم كه آموزش و پرورش بايد به اين فهم برسد كه در روند تعليم و تربيت هر چيزي نرخي دارد و كالاي جان افراد چنان قيمتي دارد كه براي محفوظ ماندنش از بلاها بايد به طور مداوم و پردامنه به بررسي شرايط پرداخت و با انعطاف در برخي سياست ها، آرامش آموزشي ايجاد كرد نه آنكه با آرايش آموزشي به شيوه نظامي، كالاي گرانقيمت جان دانش آموزان را در معرض افتادن در پرتگاه نابودي قرار داد. راهزن كرونا را بايد بسيار جدي و مرموز دانست و كاروان آموزش و تربيت دانش آموزان را با كمك رسانه ملي و تفويض اختيار به مديران و معلمان مدارس از اين گذرگاه مخوف به سلامت عبور داد.