دختران معلول به مدیریت ویژه نیاز دارند
سلامت نیوز: دختران معلول جامعه با چالش هاي مختلفي در جامعه مواجه هستند که کمتر توسط مسئولان ديده مي شود. اغلب اين افراد سال ها در مکان هايي که سازمان بهزيستي براي آنها در نظر گرفته در انزوا و تنهايي زندگي مي کنند و فرصت زندگي در اجتماع و لذت از آن را از دست مي دهند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی ،به همين دليل نيز آرمان ملي با شراره هوشمنديار، فعال حقوق زنان و يکي از مددکاران اجتماعي که در زمينه رسيدگي به وضعيت دختران معلول فعاليت مي کند، گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل آن را مي خوانيد. مهم ترين مشکلات زنان جامعه امروز ايران چيست؟ ناديده گرفتن شدن زنان در جامعه ايران مهم ترين مشکل زنان است. در شرايط کنوني بسياري از مسائل شهروندي بين زنان و مردان در جامعه ايران يکسان نيست. امروز بسياري از توانايي هاي زنان در جامعه ايران فرصت بروز و ظهور پيدا نمي کند. به نظر مي رسد زنان به خوبي مديريت نشده اند يا براي زندگي اجتماعي آنها برنامه ريزي متناسب با مقتضيات زمانه صورت نگرفته است. چرا زنان در جامعه ايران مديريت نشده اند؟ زنان بايد بتوانند توانايي هاي خود را در همه عرصه ها نشان بدهند. به عنوان مثال بايد وارد سياست شوند و در تصميم گيري هاي جامعه نقش داشته باشند. امروز چند نماينده زن در مجلس وجود دارد؟ در انتخابات معمولا مردان بيشتر مود توجه هستند و زنان در مرحله بعدي قرار مي گيرند. سوال اينجاست که چرا در زنان نبايد در انتخابات از همان شرايط تبليغاتي مردان برخوردار باشند. حـضور زنان در سياست چه دسـتاوردهايي براي آنان خواهد داشت؟ حضور زنان در عرصه سياسي در مرحله نخست مي تواند توانايي آنان را به عنوان تصميم گيران جامعه نشان بدهد. زنان امروز جامعه ايران داراي دغدغه هايي هستند که يک نماينده زن بهتر آنها را درک مي کند. پس از جنگ تحميلي حدود هشت هزار زن وابسته به شهدا اعم از مادر، همسر و دختر وجود دارد. با اين وجود هنوز در سينما و تلويزيون به صورت جدي به دغدغه ها و مشکلات زندگي اين زنان توجه نشده است. به همين دليل نيز هنگامي که يک زن وارد سياست مي شود اين امکان را پيدا مي کند که مطالبات همه زنان جامعه را نمايندگي کند. آيا زناني که تاکنون در عرصه سياسي و به خصوص مجلس فعاليت مي کرده اند در راستاي دغدغه هاي واقعي زنان جامعه بوده است؟ براي بررسي صلاحيت کانديداي انتخابات مجلس کانال هاي مختلفي است که متأسفانه در برخي مقاطع، بررسي صلاحيت ها به شکلي بوده که زناني که دغدغه هاي واقعي زنان جامعه را داشته اند از حضور در انتخابات منع شده اند و کساني مورد تأييد قرار گرفته اند که دغدغه هاي فردي خود را دنبال مي کرده اند. اغلب اين دغدغه ها نيز برخلاف دغدغه هاي واقعي زنان جامعه بوده است. بايد حضور زنان در انتخابات براساس توانايي ها و تعهد آنها به مطالبات جامعه باشد. اين در حالي است که در اغلب مواقع چنين نبوده است. نکته ديگر اينکه فرهنگ مردسالاري پس از انقلاب اسلامي به شکل هاي مختلف ادامه پيدا کرده و مرداني که در هرم قدرت قرار مي گيرند با توجه به فرهنگ مردسالاري براي زنان تصميم گيري مي کنند. واقعيت اين است که در برخي مقاطع افکار عمومي جامعه و دغدغه هاي آنها نسبت به قوانين و ساختارها تغيير مي کند و مطالبات جديدي را دنبال مي کنند. در چنين شرايطي قوانين و ساختارها بايد متناسب با مطالبات نسل جديد تغيير کند. امروز فشار اقتصادي و اجتماعي، به همراه کرونا باعث شده که بسياري از توانايي ها و استعدادهاي زنان معلول ديده نشود. مگر زنان معلول تحت حمايت سازمان بهزيستي و نهادهاي ديگر نيستند؟ اين نهادها براي شکوفايي استعدادهاي زنان معلول چه اقداماتي انجام مي دهند؟ در تهران حدود پنج مدرسه معلولان وجود دارد که دو مدرسه آن متعلق به زنان است. البته قرار است يک مدرسه ديگر نيز براي زنان معلول ساخته شود. متأسفانه نگاه يکساني به دختران معلول نسبت به دختران سالم نمي شود. بسياري از دختران معلولي که در اين دو مدرسه درس مي خوانند مجبور هستند از محله هاي پايين شهر با مشقت و دشواري زياد به مدرسه معلولان بيايند. اين در حالي است که اگر نگاه يکساني در اين زمينه وجود داشت اين دختران معلول در کنار دختران ديگر در نزديک ترين مدرسه به محل زندگي خود تحصيل مي کردند. در حدود يک و نيم تا سه درصد معلوليت ها در ايران جسمي است. اين در حالي است که حدود ۱۳.۵ تا 15 درصد با معلوليت ذهني مواجه هستيم.اگر اين آمار را در ميزان جمعيت کشور ضرب کنيم متوجه مي شويم که آمار زيادي خواهد شد. سوال اينجاست که چرا بايد معلولان به شکل تمرکزي باشند و مجبور باشند در مدارس اختصاصي معلولان تحصيل کنند. نکته ديگر اينکه اغلب اين افراد معلول بدون خانواده و محبت و در مراکز بهزيستي زندگي مي کنند و پتانسيل اينکه وارد مسير بزهکاري شوند يا افراد سودجو از آنها سوءاستفاده کنند زياد است. آيا براي جلوگيري از اين اتفاق تدبيري انديشيده شده است؟ مدارس بايد جايي براي رشد اين افراد باشند که در مراکز بهزيستي اين شرايط براي آنها فراهم نبوده است. اين افراد در مراکز تحت نظر بهزيستي تنها ياد گرفته اند زنده بمانند و خود را در معرض روابط اجتماعي و بروز و ظهور توانايي ها و استعدادهاي خود مشاهده نکرده اند. چه بسا بسياري از اين افراد داراي خلاقيت هايي هستند که در آنها اميد ايجاد کند و حتي سرنوشت آنها را تغيير بدهد. به همين دليل دختران معلول بايد داراي حق شهروندي برابر با ديگر افراد جامعه باشند. بسياري از اين دختران سال ها در يک محيط بسته يا در يک اتاق زندگي کرده اند و از محيط بيرون کمتر لذت برده اند.در نتيجه رسيدگي به وضعيت معلولان جامعه به خصوص دختران معلول نيازمند فرهنگ سازي است. تنها در چنين شرايطي دختران معلول مي توانند مانند همه شهروندان جامعه داراي حقوق برابر باشند و از زندگي خود لذت ببرند. مسئولان بهزيستي فقط نبايد به افراد براي نگهداري از زنان معلول مسئوليت بدهند بلکه آنها را بايد طوري تربيت بکنند که زماني که وارد اجتماع واقعي مي شوند واقعيت جامعه را درک کنند. همانطور که گفتم مسئوليت پرورشي نبايد متمرکزي باشد، بلکه بايد شرايط يکساني بر قرار باشد. مخصوصا در مراکز بهزيستي که آيينه نامه انضباطي بايد شرط اصلي و کافي براي مديريت مرکز بهزيستي باشد. مهم ترين چـالش هاي مـحل زندگي معلولان دختر در ايران چيست؟ محل هاي مراکز نگهداري طوري هستند که مثلا يک مرکز از خيرين بالاتري برخوردا رند تا مراکز ديگر. اين امر باعث تبعيض ناخودآگاه مي شود. در اين رابطه توصيه اجتماعي و روانشناسي اين است که مراکز نگهداري بيشتر مراودات اجتماعي داشته باشند تا بتوانند درک درستي از اجتماع هم براي خيرين هم براي مددجويان به وجود آورند. همچنين ما فقر فرهنگي نسبت به اين عزيزان داريم که اين نوع فقر بايد از اول در مدارس و آموزش، به ما ياد داده شود، چرا که اين عزيزان نگاه ترحم آميز نمي خواهند. در موارد خاص که زنان معلول نياز به مدارس مخصوص دارند، هر ساله به خاطر فشار اقتصادي نيروها از اين مدارس گرفته مي شوند و خواسته آموزش و پرورش زياد تر مي شود. بودجه اختصاصي اي براي اين نوع مدارس در نظر گرفته شده که با توجه به تعداد معلوليت نبايد کم شود. اکثر بچه هاي معلول ترک تحصيل مي کنند به دليل نبود رشته مورد علاقه خود و نداشتن سکوي پرش در دانشگاه ها. به همين دليل به صورت نا خودآگاه اين فرهنگ را که آنان حق شهروندي يکسان ندارند، ترويج مي کنيم. بنابراين آنان به گوشه اتاق بهزيستي رفته و آرام آرام به انزوا کشيده مي شوند. اين آسيب ديدگي باعث مي شود سلامت کل جامعه به خطر بيفتد. در اين رابطه اگر جامعه را تن يک انسان در نظر بگيريم و اين عزيزان را طبق آمار به اندازه انگشتان دست فرض بگيريم. اگر انگشت کوچک شما از کار بيفتد شايد ديگر نتوانيد بنويسيد يا راه برويد. اين امر باعث مي شود به مرور کل بدن از کار بيفتد و افراد سودجو از آنها استفاده کنند. از طريق کار در مدرسه و يکي از مراکز بهزيستي که داوطلبانه در آنجا خدمت کردم، متوجه پتانسيل بالاي زنان معلول شدم. در تک تک شان؛ رياضيدان، نقاش، نويسنده و حتي سياستمدار و... مي ديدم ولي اجتماع سياستگذاري غلط باعث شده آنان در تنهايي خود پيله ور شوند، با اينکه در هر کشوري ديگري از مترو گرفته تا مجلس راه را براي اين عزيزان باز کرده اند.
تماس با کلینیک تبسم جهت مشاوره سکته مغزی و رزرو نوبت
- شماره تلفن: ۶۶۵۶۴۶۷۴ | ۶۶۴۳۶۲۹۱
- ارسال درخواست ویزیت و مشاوره آنلاین سکته مغزی از طریق واتسپ : 09355354332
- زمان پاسخگویی: ساعت ۹ الی ۲۱
سلامت نیوز: دختران معلول جامعه با چالش هاي مختلفي در جامعه مواجه هستند که کمتر توسط مسئولان ديده مي شود. اغلب اين افراد سال ها در مکان هايي که سازمان بهزيستي براي آنها در نظر گرفته در انزوا و تنهايي زندگي مي کنند و فرصت زندگي در اجتماع و لذت از آن را از دست مي دهند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی ،به همين دليل نيز آرمان ملي با شراره هوشمنديار، فعال حقوق زنان و يکي از مددکاران اجتماعي که در زمينه رسيدگي به وضعيت دختران معلول فعاليت مي کند، گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل آن را مي خوانيد. مهم ترين مشکلات زنان جامعه امروز ايران چيست؟ ناديده گرفتن شدن زنان در جامعه ايران مهم ترين مشکل زنان است. در شرايط کنوني بسياري از مسائل شهروندي بين زنان و مردان در جامعه ايران يکسان نيست. امروز بسياري از توانايي هاي زنان در جامعه ايران فرصت بروز و ظهور پيدا نمي کند. به نظر مي رسد زنان به خوبي مديريت نشده اند يا براي زندگي اجتماعي آنها برنامه ريزي متناسب با مقتضيات زمانه صورت نگرفته است. چرا زنان در جامعه ايران مديريت نشده اند؟ زنان بايد بتوانند توانايي هاي خود را در همه عرصه ها نشان بدهند. به عنوان مثال بايد وارد سياست شوند و در تصميم گيري هاي جامعه نقش داشته باشند. امروز چند نماينده زن در مجلس وجود دارد؟ در انتخابات معمولا مردان بيشتر مود توجه هستند و زنان در مرحله بعدي قرار مي گيرند. سوال اينجاست که چرا در زنان نبايد در انتخابات از همان شرايط تبليغاتي مردان برخوردار باشند. حـضور زنان در سياست چه دسـتاوردهايي براي آنان خواهد داشت؟ حضور زنان در عرصه سياسي در مرحله نخست مي تواند توانايي آنان را به عنوان تصميم گيران جامعه نشان بدهد. زنان امروز جامعه ايران داراي دغدغه هايي هستند که يک نماينده زن بهتر آنها را درک مي کند. پس از جنگ تحميلي حدود هشت هزار زن وابسته به شهدا اعم از مادر، همسر و دختر وجود دارد. با اين وجود هنوز در سينما و تلويزيون به صورت جدي به دغدغه ها و مشکلات زندگي اين زنان توجه نشده است. به همين دليل نيز هنگامي که يک زن وارد سياست مي شود اين امکان را پيدا مي کند که مطالبات همه زنان جامعه را نمايندگي کند. آيا زناني که تاکنون در عرصه سياسي و به خصوص مجلس فعاليت مي کرده اند در راستاي دغدغه هاي واقعي زنان جامعه بوده است؟ براي بررسي صلاحيت کانديداي انتخابات مجلس کانال هاي مختلفي است که متأسفانه در برخي مقاطع، بررسي صلاحيت ها به شکلي بوده که زناني که دغدغه هاي واقعي زنان جامعه را داشته اند از حضور در انتخابات منع شده اند و کساني مورد تأييد قرار گرفته اند که دغدغه هاي فردي خود را دنبال مي کرده اند. اغلب اين دغدغه ها نيز برخلاف دغدغه هاي واقعي زنان جامعه بوده است. بايد حضور زنان در انتخابات براساس توانايي ها و تعهد آنها به مطالبات جامعه باشد. اين در حالي است که در اغلب مواقع چنين نبوده است. نکته ديگر اينکه فرهنگ مردسالاري پس از انقلاب اسلامي به شکل هاي مختلف ادامه پيدا کرده و مرداني که در هرم قدرت قرار مي گيرند با توجه به فرهنگ مردسالاري براي زنان تصميم گيري مي کنند. واقعيت اين است که در برخي مقاطع افکار عمومي جامعه و دغدغه هاي آنها نسبت به قوانين و ساختارها تغيير مي کند و مطالبات جديدي را دنبال مي کنند. در چنين شرايطي قوانين و ساختارها بايد متناسب با مطالبات نسل جديد تغيير کند. امروز فشار اقتصادي و اجتماعي، به همراه کرونا باعث شده که بسياري از توانايي ها و استعدادهاي زنان معلول ديده نشود. مگر زنان معلول تحت حمايت سازمان بهزيستي و نهادهاي ديگر نيستند؟ اين نهادها براي شکوفايي استعدادهاي زنان معلول چه اقداماتي انجام مي دهند؟ در تهران حدود پنج مدرسه معلولان وجود دارد که دو مدرسه آن متعلق به زنان است. البته قرار است يک مدرسه ديگر نيز براي زنان معلول ساخته شود. متأسفانه نگاه يکساني به دختران معلول نسبت به دختران سالم نمي شود. بسياري از دختران معلولي که در اين دو مدرسه درس مي خوانند مجبور هستند از محله هاي پايين شهر با مشقت و دشواري زياد به مدرسه معلولان بيايند. اين در حالي است که اگر نگاه يکساني در اين زمينه وجود داشت اين دختران معلول در کنار دختران ديگر در نزديک ترين مدرسه به محل زندگي خود تحصيل مي کردند. در حدود يک و نيم تا سه درصد معلوليت ها در ايران جسمي است. اين در حالي است که حدود ۱۳.۵ تا 15 درصد با معلوليت ذهني مواجه هستيم.اگر اين آمار را در ميزان جمعيت کشور ضرب کنيم متوجه مي شويم که آمار زيادي خواهد شد. سوال اينجاست که چرا بايد معلولان به شکل تمرکزي باشند و مجبور باشند در مدارس اختصاصي معلولان تحصيل کنند. نکته ديگر اينکه اغلب اين افراد معلول بدون خانواده و محبت و در مراکز بهزيستي زندگي مي کنند و پتانسيل اينکه وارد مسير بزهکاري شوند يا افراد سودجو از آنها سوءاستفاده کنند زياد است. آيا براي جلوگيري از اين اتفاق تدبيري انديشيده شده است؟ مدارس بايد جايي براي رشد اين افراد باشند که در مراکز بهزيستي اين شرايط براي آنها فراهم نبوده است. اين افراد در مراکز تحت نظر بهزيستي تنها ياد گرفته اند زنده بمانند و خود را در معرض روابط اجتماعي و بروز و ظهور توانايي ها و استعدادهاي خود مشاهده نکرده اند. چه بسا بسياري از اين افراد داراي خلاقيت هايي هستند که در آنها اميد ايجاد کند و حتي سرنوشت آنها را تغيير بدهد. به همين دليل دختران معلول بايد داراي حق شهروندي برابر با ديگر افراد جامعه باشند. بسياري از اين دختران سال ها در يک محيط بسته يا در يک اتاق زندگي کرده اند و از محيط بيرون کمتر لذت برده اند.در نتيجه رسيدگي به وضعيت معلولان جامعه به خصوص دختران معلول نيازمند فرهنگ سازي است. تنها در چنين شرايطي دختران معلول مي توانند مانند همه شهروندان جامعه داراي حقوق برابر باشند و از زندگي خود لذت ببرند. مسئولان بهزيستي فقط نبايد به افراد براي نگهداري از زنان معلول مسئوليت بدهند بلکه آنها را بايد طوري تربيت بکنند که زماني که وارد اجتماع واقعي مي شوند واقعيت جامعه را درک کنند. همانطور که گفتم مسئوليت پرورشي نبايد متمرکزي باشد، بلکه بايد شرايط يکساني بر قرار باشد. مخصوصا در مراکز بهزيستي که آيينه نامه انضباطي بايد شرط اصلي و کافي براي مديريت مرکز بهزيستي باشد. مهم ترين چـالش هاي مـحل زندگي معلولان دختر در ايران چيست؟ محل هاي مراکز نگهداري طوري هستند که مثلا يک مرکز از خيرين بالاتري برخوردا رند تا مراکز ديگر. اين امر باعث تبعيض ناخودآگاه مي شود. در اين رابطه توصيه اجتماعي و روانشناسي اين است که مراکز نگهداري بيشتر مراودات اجتماعي داشته باشند تا بتوانند درک درستي از اجتماع هم براي خيرين هم براي مددجويان به وجود آورند. همچنين ما فقر فرهنگي نسبت به اين عزيزان داريم که اين نوع فقر بايد از اول در مدارس و آموزش، به ما ياد داده شود، چرا که اين عزيزان نگاه ترحم آميز نمي خواهند. در موارد خاص که زنان معلول نياز به مدارس مخصوص دارند، هر ساله به خاطر فشار اقتصادي نيروها از اين مدارس گرفته مي شوند و خواسته آموزش و پرورش زياد تر مي شود. بودجه اختصاصي اي براي اين نوع مدارس در نظر گرفته شده که با توجه به تعداد معلوليت نبايد کم شود. اکثر بچه هاي معلول ترک تحصيل مي کنند به دليل نبود رشته مورد علاقه خود و نداشتن سکوي پرش در دانشگاه ها. به همين دليل به صورت نا خودآگاه اين فرهنگ را که آنان حق شهروندي يکسان ندارند، ترويج مي کنيم. بنابراين آنان به گوشه اتاق بهزيستي رفته و آرام آرام به انزوا کشيده مي شوند. اين آسيب ديدگي باعث مي شود سلامت کل جامعه به خطر بيفتد. در اين رابطه اگر جامعه را تن يک انسان در نظر بگيريم و اين عزيزان را طبق آمار به اندازه انگشتان دست فرض بگيريم. اگر انگشت کوچک شما از کار بيفتد شايد ديگر نتوانيد بنويسيد يا راه برويد. اين امر باعث مي شود به مرور کل بدن از کار بيفتد و افراد سودجو از آنها استفاده کنند. از طريق کار در مدرسه و يکي از مراکز بهزيستي که داوطلبانه در آنجا خدمت کردم، متوجه پتانسيل بالاي زنان معلول شدم. در تک تک شان؛ رياضيدان، نقاش، نويسنده و حتي سياستمدار و... مي ديدم ولي اجتماع سياستگذاري غلط باعث شده آنان در تنهايي خود پيله ور شوند، با اينکه در هر کشوري ديگري از مترو گرفته تا مجلس راه را براي اين عزيزان باز کرده اند.