مجله پزشکی و سلامت کلینیک تبسم

سوالات سکته مغزی با پاسخ دکتر روزبه کاظمی

 

آيا تغيير دادن تصميم نشانه ضعف مديريتی است؟

سلامت نیوز:چند روز پيش و در جريان بازگشايي مدارس در پانزدهم شهريور ماه، ابتدا وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد حضور دانش آموزان در مدرسه الزامي است، اما پس از واكنش ها و مخالفت هاي گسترده كارشناسان و والدين، محسن حاجي ميرزايي وزير آموزش و پرورش اعلام كرد: با توجه به بررسي هاي به عمل آمده تصميم گرفتيم حضور دانش آموزان در مدارس الزامي نباشد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،اين تغيير تصميم دولت انتقادات و حتي سرزنش هايي به دنبال داشت. پيش تر هم هنگام ورود ويروس كرونا به كشور وزير بهداشت اعلام كرده بود: تصميم داريم با تشكيل سيصد هزار اكيپ بهداشتي و مراجعه خانه به خانه نسبت به شناسايي بيماران و بيماريابي اقدام كنيم. آن تصميم نيز با واكنش هاي مخالف كارشناسان رو به رو و در نهايت منجر به تغيير تصميم وزارت بهداشت شد. موضوع اين نوشتار بررسي اجمالي فرآيند تصميم گيري است و پاسخ به اين پرسش كه آيا تغيير دادن تصميم نشانه ضعف مديريتي است يا شجاعت و جسارت مي خواهد؟ و اصولا چگونه تصميم گيري كنيم كه مجبور به تغيير آن نباشيم ياخود را متعهد به اجراي تصميمي نادرست نكنيم؟ همه ما مدام در حال تصميم گيري براي زندگي شخصي خود هستيم، اما روي سخن با مديران و به ويژه مديراني است كه بايد تصميمات دشوار و پيچيده اتخاذ كنند. در روانشناسي مفهومي داريم به نام تعهد به تصميم و به اين معني است كه بعد از گرفتن تصميم يك پايبندي دروني يا تعهد به خود براي اجراي آن در فرد ايجاد مي شود، ما وقتي تصميمي مي گيريم يعني خود را متعهد به انجام آن مي دانيم.روانشناسان به افرادي كه دنبال موفقيت و رسيدن به اهداف خود هستند، توصيه مي كنند كه حداقل آن تصميم را با يك نفر ديگر در ميان بگذارند و يك پايبندي بيروني هم براي خود ايجاد كنند. در اين صورت احتمال كمتري وجود دارد كه فرد از هدف خود دست بردارد. نتيجه اينكه هرگاه تصميمي اتخاذ و آن را اعلام كنيم، تغيير آن هم از جنبه روانشناختي و هم از جنبه جامعه شناختي دشوار مي شود. عوامل زيادي در مقوله تصميم گيري موثرند و به همين دليل انديشمندان زيادي در رشته هاي علوم شناختي و رفتاري، علوم اجتماعي، مغز و عصب شناسي، علوم ارتباطات (مانند هوش مصنوعي و سيستم هاي حمايت از تصميم يا SSD ها)، علم مديريت و... آن را مورد مطالعه قرار داده اند و انواع مدل ها و الگوها را براي تصميم گيري پيشنهاد كرده اند.سبك هاي مختلفي هم براي انواع متفاوت تصميم ها وجود دارد، از جمله سبك شهودي يا آني كه بسيار مورد علاقه مديران باسابقه و با تجربه بالاست. اما آنچه مسلم است ما يك بهترين مدل براي انواع تصميم گيري ها نداريم و بايد بر اساس موقعيت يكي از شيوه ها را انتخاب كنيم. با اين حال به نظر مي رسد بهترين شيوه تصميم گيري در شرايط دشوار و پيچيده كنوني به ويژه براي مديران سطوح عالي كشور استفاده از مدل تصميم گيري بر اساس تفكر سيستمي است. تفكر سيستمي يا نظام مند به مديران اين امكان را مي دهد كه با درك و فهم بهتري از محيط و دگرگوني هاي آن توانايي لازم را براي يافتن پاسخ هاي مناسب به پرسش هاي مشكل به دست آورند. هر زمان كه با مسير هاي اقدام و عمل مختلفي مواجه باشيم يا ناچار به انتخاب يكي از دو راه حل باشيم؛ مانند همين الزام يا عدم الزام حضور دانش آموزان در مدرسه؛ تصميم گيري دشوار است. عدم اطمينان و ابهام در محيط هم- مانند همين روزگار كرونايي- بر دشواري تصميم گيري مي افزايد. براي هر تصميم مهمي بايد نظرات همه كارشناسان، متخصصان و صاحب نظران را جمع آوري و به عنوان درونداد در نظر گرفت، سپس با بررسي و تبادل نظر به پردازش اين اطلاعات اقدام كرده و در نهايت منجر به برونداد يا اتخاذ تصميم كرد. تصميمي كه به اين ترتيب اتخاذ مي شود، قادر است افكار عمومي را اقناع كند. بهترين مثال براي اين شيوه همين موضوع الزام دانش آموزان براي حضور در مدرسه است. آيا تمامي پيامدها و هزينه هاي ايجاد شده بررسي شده بود؟ اين كار چه سودمندي داشت و زيان هاي آن چه بود؟ آيا تعريفي از اجتماعي شدن كه اكثر صاحب نظران با آن موافق باشند در دسترس بود؟ چه فرقي بين اجتماعي شدن و جامعه پذيري وجود دارد؟ آيا اجتماعي شدن فقط در مدرسه صورت مي گيرد؟ آيا فرصت جامعه پذيري از دست مي رفت؟ سلامتي مهم است يا اجتماعي شدن؟ آيا خلق و خوي كودكان با خانه نشيني افسرده مي شود؟ چه راه هاي ديگري غير از حضور در مدرسه براي ايجاد نشاط در كودكان وجود دارد؟ آيا همه دانش آموزان امكان استفاده از فضاي مجازي را دارند؟ آيا هزينه توسعه فضاي مجازي بيشتر است يا هزينه هاي درمان كودكان؟ آيا شرايط آب و هوايي كشور در همه جا يكسان است؟ وسايل سرمايشي و گرمايشي چه تاثيري در گسترش بيماري دارند؟ آيا از معلمان نظرسنجي صورت گرفته بود؟ از والدين چطور؟ آيا آماري از نحوه تردد دانش آموزان در سطح كشور و به تفكيك داريم؟ چقدر داده ها دقيق و قابل استناد هستند؟ و ده ها سوال مشابه ديگر. چنانچه پاسخ همه اين پرسش ها با تجزيه و تحليل هاي دقيق و بر اساس داده هاي درست به دست آمده بود، قطعا مي توانست تصميم الزام دانش آموزان به حضور در مدرسه را قابل دفاع كند و دغدغه هاي والدين و نگراني هاي كارشناسان را پاسخ بدهد تا والدين با رضايت فرزندان خود را به مدرسه بفرستند.پس از گذشت چندين ماه از ورود كرونا به كشور ديگر نبايد تصميمات برنامه ريزي نشده اتخاذ شود. اگرچه هنوز ابهامات زيادي در مورد اين ويروس وجود دارد از جمله اينكه داروي خاص خود را ندارد و هنوز ساخت واكسن به مرحله توليد و استفاده نرسيده، اما اطلاعات خوب و زيادي هم به دست آمده؛ مانند سه راه عمده پيشگيري از ابتلا كه استفاده از ماسك، شست وشوي مرتب دست ها و فاصله گذاري اجتماعي است . گروه هاي در معرض خطر بالا مانند سالمندان و بيماران زمينه اي شناسايي شده اند و چندين دارو براي كمك و درمان هاي حمايتي به كار گرفته مي شوند. در حال حاضر مي دانيم كه دست كم تا شش ماه ديگر اين بيماري همراه ماست و پاييز و زمستان نگران كننده اي پيش رو داريم. پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي زيادي دارد كه بسياري از آنها هنوز ناشناخته اند، حتي پيامدهاي رواني آن هم، آن طور كه بايد و شايد شناخته شده نيستند. در چنين شرايطي هر اندازه كه ممكن باشد بايد به جمع آوري اطلاعات پرداخته شود و دانش خود را افزايش دهيم. هميشه امكان تغيير تصميم وجود ندارد، ممكن است با مديراني سروكار نداشته باشيم كه شجاعت تغيير تصميم خود يا اعتراف به اشتباه و عذرخواهي را داشته باشند.گاهي ممكن است تبعات يك تصميم مدت ها بعد خود را نشان دهد و جبران ناپذير شود. تعهد به تصميم عامل نيرومندي است. مثال بازگشايي مدارس مربوط به گذشته است، از اين پس بايد به فكر آينده بود، آينده اي كه دست كم تا شش ماه ديگر ويروس كرونا همراه ماست و تمام جنبه هاي زندگي را تحت تاثير خود قرار داده. پيامدهاي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي فراواني داشته كه بسياري از آنها هنوز ناشناخته اند. حتي پيامدهاي رواني اين شيوع و ابتلا نيز مورد بررسي و پژوهش قرار نگرفته. پس از گذشت چندين ماه از شيوع كرونا ديگر تصميم گيري هاي برنامه ريزي نشده پذيرفتني نيستند. مديران بايد از سبك تصميم گيري شهودي و آني به سمت شيوه تصميم گيري مبتني بر تفكر سيستماتيك بروند. در شرايط پيش رو هر اندازه كه امكان داشته باشد بايد اطلاعات مورد نياز جمع آوري و به دانش خود اضافه كرد. بايد نظرات كارشناسان و صاحب نظران ايران و جهان را اخذ و از آن بهره برداري كرد و به شكلي مستمر از افكار عمومي و نبض جامعه مطلع بود. نه تنها تعهد به تصميم عامل نيرومندي است كه تغيير تصميم را مشكل مي كند، بلكه هميشه امكان تغيير تصميم وجود ندارد. ممكن است با مديراني سروكار داشته باشيم كه شجاعت تغيير تصميم خود را ندارند، ممكن است پيامدها و نتايج يك تصميم مدت ها بعد خود را نشان دهد، زماني كه زيان ها و خسارت هاي غيرقابل جبراني به جا مانده باشد. روانشناس سازماني


تماس با کلینیک تبسم جهت مشاوره سکته مغزی و رزرو نوبت

  • شماره تلفن:   ۶۶۵۶۴۶۷۴   |   ۶۶۴۳۶۲۹۱
  • ارسال درخواست ویزیت و مشاوره آنلاین سکته مغزی از طریق واتسپ : 09355354332
  • زمان پاسخگویی: ساعت ۹ الی ۲۱
سلامت نیوز:چند روز پيش و در جريان بازگشايي مدارس در پانزدهم شهريور ماه، ابتدا وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد حضور دانش آموزان در مدرسه الزامي است، اما پس از واكنش ها و مخالفت هاي گسترده كارشناسان و والدين، محسن حاجي ميرزايي وزير آموزش و پرورش اعلام كرد: با توجه به بررسي هاي به عمل آمده تصميم گرفتيم حضور دانش آموزان در مدارس الزامي نباشد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،اين تغيير تصميم دولت انتقادات و حتي سرزنش هايي به دنبال داشت. پيش تر هم هنگام ورود ويروس كرونا به كشور وزير بهداشت اعلام كرده بود: تصميم داريم با تشكيل سيصد هزار اكيپ بهداشتي و مراجعه خانه به خانه نسبت به شناسايي بيماران و بيماريابي اقدام كنيم. آن تصميم نيز با واكنش هاي مخالف كارشناسان رو به رو و در نهايت منجر به تغيير تصميم وزارت بهداشت شد. موضوع اين نوشتار بررسي اجمالي فرآيند تصميم گيري است و پاسخ به اين پرسش كه آيا تغيير دادن تصميم نشانه ضعف مديريتي است يا شجاعت و جسارت مي خواهد؟ و اصولا چگونه تصميم گيري كنيم كه مجبور به تغيير آن نباشيم ياخود را متعهد به اجراي تصميمي نادرست نكنيم؟ همه ما مدام در حال تصميم گيري براي زندگي شخصي خود هستيم، اما روي سخن با مديران و به ويژه مديراني است كه بايد تصميمات دشوار و پيچيده اتخاذ كنند. در روانشناسي مفهومي داريم به نام تعهد به تصميم و به اين معني است كه بعد از گرفتن تصميم يك پايبندي دروني يا تعهد به خود براي اجراي آن در فرد ايجاد مي شود، ما وقتي تصميمي مي گيريم يعني خود را متعهد به انجام آن مي دانيم.روانشناسان به افرادي كه دنبال موفقيت و رسيدن به اهداف خود هستند، توصيه مي كنند كه حداقل آن تصميم را با يك نفر ديگر در ميان بگذارند و يك پايبندي بيروني هم براي خود ايجاد كنند. در اين صورت احتمال كمتري وجود دارد كه فرد از هدف خود دست بردارد. نتيجه اينكه هرگاه تصميمي اتخاذ و آن را اعلام كنيم، تغيير آن هم از جنبه روانشناختي و هم از جنبه جامعه شناختي دشوار مي شود. عوامل زيادي در مقوله تصميم گيري موثرند و به همين دليل انديشمندان زيادي در رشته هاي علوم شناختي و رفتاري، علوم اجتماعي، مغز و عصب شناسي، علوم ارتباطات (مانند هوش مصنوعي و سيستم هاي حمايت از تصميم يا SSD ها)، علم مديريت و... آن را مورد مطالعه قرار داده اند و انواع مدل ها و الگوها را براي تصميم گيري پيشنهاد كرده اند.سبك هاي مختلفي هم براي انواع متفاوت تصميم ها وجود دارد، از جمله سبك شهودي يا آني كه بسيار مورد علاقه مديران باسابقه و با تجربه بالاست. اما آنچه مسلم است ما يك بهترين مدل براي انواع تصميم گيري ها نداريم و بايد بر اساس موقعيت يكي از شيوه ها را انتخاب كنيم. با اين حال به نظر مي رسد بهترين شيوه تصميم گيري در شرايط دشوار و پيچيده كنوني به ويژه براي مديران سطوح عالي كشور استفاده از مدل تصميم گيري بر اساس تفكر سيستمي است. تفكر سيستمي يا نظام مند به مديران اين امكان را مي دهد كه با درك و فهم بهتري از محيط و دگرگوني هاي آن توانايي لازم را براي يافتن پاسخ هاي مناسب به پرسش هاي مشكل به دست آورند. هر زمان كه با مسير هاي اقدام و عمل مختلفي مواجه باشيم يا ناچار به انتخاب يكي از دو راه حل باشيم؛ مانند همين الزام يا عدم الزام حضور دانش آموزان در مدرسه؛ تصميم گيري دشوار است. عدم اطمينان و ابهام در محيط هم- مانند همين روزگار كرونايي- بر دشواري تصميم گيري مي افزايد. براي هر تصميم مهمي بايد نظرات همه كارشناسان، متخصصان و صاحب نظران را جمع آوري و به عنوان درونداد در نظر گرفت، سپس با بررسي و تبادل نظر به پردازش اين اطلاعات اقدام كرده و در نهايت منجر به برونداد يا اتخاذ تصميم كرد. تصميمي كه به اين ترتيب اتخاذ مي شود، قادر است افكار عمومي را اقناع كند. بهترين مثال براي اين شيوه همين موضوع الزام دانش آموزان براي حضور در مدرسه است. آيا تمامي پيامدها و هزينه هاي ايجاد شده بررسي شده بود؟ اين كار چه سودمندي داشت و زيان هاي آن چه بود؟ آيا تعريفي از اجتماعي شدن كه اكثر صاحب نظران با آن موافق باشند در دسترس بود؟ چه فرقي بين اجتماعي شدن و جامعه پذيري وجود دارد؟ آيا اجتماعي شدن فقط در مدرسه صورت مي گيرد؟ آيا فرصت جامعه پذيري از دست مي رفت؟ سلامتي مهم است يا اجتماعي شدن؟ آيا خلق و خوي كودكان با خانه نشيني افسرده مي شود؟ چه راه هاي ديگري غير از حضور در مدرسه براي ايجاد نشاط در كودكان وجود دارد؟ آيا همه دانش آموزان امكان استفاده از فضاي مجازي را دارند؟ آيا هزينه توسعه فضاي مجازي بيشتر است يا هزينه هاي درمان كودكان؟ آيا شرايط آب و هوايي كشور در همه جا يكسان است؟ وسايل سرمايشي و گرمايشي چه تاثيري در گسترش بيماري دارند؟ آيا از معلمان نظرسنجي صورت گرفته بود؟ از والدين چطور؟ آيا آماري از نحوه تردد دانش آموزان در سطح كشور و به تفكيك داريم؟ چقدر داده ها دقيق و قابل استناد هستند؟ و ده ها سوال مشابه ديگر. چنانچه پاسخ همه اين پرسش ها با تجزيه و تحليل هاي دقيق و بر اساس داده هاي درست به دست آمده بود، قطعا مي توانست تصميم الزام دانش آموزان به حضور در مدرسه را قابل دفاع كند و دغدغه هاي والدين و نگراني هاي كارشناسان را پاسخ بدهد تا والدين با رضايت فرزندان خود را به مدرسه بفرستند.پس از گذشت چندين ماه از ورود كرونا به كشور ديگر نبايد تصميمات برنامه ريزي نشده اتخاذ شود. اگرچه هنوز ابهامات زيادي در مورد اين ويروس وجود دارد از جمله اينكه داروي خاص خود را ندارد و هنوز ساخت واكسن به مرحله توليد و استفاده نرسيده، اما اطلاعات خوب و زيادي هم به دست آمده؛ مانند سه راه عمده پيشگيري از ابتلا كه استفاده از ماسك، شست وشوي مرتب دست ها و فاصله گذاري اجتماعي است . گروه هاي در معرض خطر بالا مانند سالمندان و بيماران زمينه اي شناسايي شده اند و چندين دارو براي كمك و درمان هاي حمايتي به كار گرفته مي شوند. در حال حاضر مي دانيم كه دست كم تا شش ماه ديگر اين بيماري همراه ماست و پاييز و زمستان نگران كننده اي پيش رو داريم. پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي زيادي دارد كه بسياري از آنها هنوز ناشناخته اند، حتي پيامدهاي رواني آن هم، آن طور كه بايد و شايد شناخته شده نيستند. در چنين شرايطي هر اندازه كه ممكن باشد بايد به جمع آوري اطلاعات پرداخته شود و دانش خود را افزايش دهيم. هميشه امكان تغيير تصميم وجود ندارد، ممكن است با مديراني سروكار نداشته باشيم كه شجاعت تغيير تصميم خود يا اعتراف به اشتباه و عذرخواهي را داشته باشند.گاهي ممكن است تبعات يك تصميم مدت ها بعد خود را نشان دهد و جبران ناپذير شود. تعهد به تصميم عامل نيرومندي است. مثال بازگشايي مدارس مربوط به گذشته است، از اين پس بايد به فكر آينده بود، آينده اي كه دست كم تا شش ماه ديگر ويروس كرونا همراه ماست و تمام جنبه هاي زندگي را تحت تاثير خود قرار داده. پيامدهاي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي فراواني داشته كه بسياري از آنها هنوز ناشناخته اند. حتي پيامدهاي رواني اين شيوع و ابتلا نيز مورد بررسي و پژوهش قرار نگرفته. پس از گذشت چندين ماه از شيوع كرونا ديگر تصميم گيري هاي برنامه ريزي نشده پذيرفتني نيستند. مديران بايد از سبك تصميم گيري شهودي و آني به سمت شيوه تصميم گيري مبتني بر تفكر سيستماتيك بروند. در شرايط پيش رو هر اندازه كه امكان داشته باشد بايد اطلاعات مورد نياز جمع آوري و به دانش خود اضافه كرد. بايد نظرات كارشناسان و صاحب نظران ايران و جهان را اخذ و از آن بهره برداري كرد و به شكلي مستمر از افكار عمومي و نبض جامعه مطلع بود. نه تنها تعهد به تصميم عامل نيرومندي است كه تغيير تصميم را مشكل مي كند، بلكه هميشه امكان تغيير تصميم وجود ندارد. ممكن است با مديراني سروكار داشته باشيم كه شجاعت تغيير تصميم خود را ندارند، ممكن است پيامدها و نتايج يك تصميم مدت ها بعد خود را نشان دهد، زماني كه زيان ها و خسارت هاي غيرقابل جبراني به جا مانده باشد. روانشناس سازماني
 

دیدگاه شما

0

Website

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.