مجله پزشکی و سلامت کلینیک تبسم

سوالات سکته مغزی با پاسخ دکتر روزبه کاظمی

 

نيمه پنهان آزار

سلامت نیوز:نه چهره اش را مي بيني و نه نام و نشانش را مي شناسي، زير روشناي روز، كنار انبوه مردمي كه در خيابان كنارت قدم مي زنند، فرمان ماشين يا موتور را به سمتت نشانه مي گيرد، پايش را روي پدال فشار مي دهد، از كنارت كه مي گذرد يا بوق مي زند يا با صداي بلند چند كلمه مي گويد و مي رود، نگاهي به اطرافت مي كني و مي بيني زندگي مثل چند ثانيه قبل در خيابان ادامه دارد، تو مانده اي تنها با تني كه مي لرزد و آن ناشناسي كه ديگر نيست. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،روايت آزار جنسي در خيابان لزوما منتهي به تماس هاي فيزيكي نمي شود، شنيدن صداي بوق، توقف ماشين و موتور كنار خيابان، قدم زدن آهسته و ممتد با حفظ فاصله، تعقيب سايه وار، متلك و شيرين زباني، اينها تنها بخشي از آزار و اذيت هاي خياباني است كه حتي بدون تمسك به ارتباط فيزيكي موجبات آزردگي زنان را در خيابان فراهم مي كند. تمايز اين نوع آزارها با مساله تعرض در شناسايي متهم و اثبات آن است، با اين حال در آزار و اذيت جنسي چه در خيابان باشد و چه در خفا، همچنان كليشه هاي بسياري سد راه زنان هستند، زناني كه مستاصل از آزاري كه ديده اند، در وهله اول در جست وجوي فردي هستند كه آزار آنها را تاييد كند، با اين حال نكوهش قرباني فصل مشترك هر دو شكل از آزار است. حالا كه موج افشاي نام آزارگران جنسي در شبكه هاي مجازي شكل گرفته و تاكنون به دستگيري يكي از متهمان روايات آزار منتهي شده است، بسياري از فعالان حوزه زنان اين موج را با جنبش METOO (من هم) در امريكا مقايسه مي كنند. منتها روايات منتشر شده در فضاي مجازي عموما تمايلي به طرح مساله آزار خياباني ندارد و فعلا جاي خالي ميان روايات آزار هر روز با نام هاي جديدي پر مي شود. براي بررسي اين وجه از مساله، در گفت وگو با چهار زن روايت آزار و اذيت آنها را در خيابان شنيد و اين روايت ها را با حفظ نام و مشخصات راوي در اختيار دو وكيل و فعال زنان قرار داد. مرضيه محبي وكيل پايه يك دادگستري و فعال حوزه زنان پس از دستگيري همان كه كاربران شبكه هاي اجتماعي از رفتارش گفتند و حالا با ك.الف شناخته مي شود در صفحه توييتر خود اعلام آمادگي براي تقبل رايگان وكالت زناني كرده بود كه مورد تعرض جنسي قرار گرفته اند، شيما قوشه وكيل پايه يك دادگستري و فعال حوزه زنان نيز با اشاره به برخي پرونده هاي قضايي خود نسبت به شرايط حقوقي شكايت از متهمان در توييتر صحبت كرده بود. اين دو وكيل با تامل در چهار روايت، مهم ترين دغدغه هاي موجود نسبت به مساله آزار و اذيت زنان در فضاي عمومي را به ترتيب دشواري دسترسي به متهم، دشواري اثبات وقوع جرم و از همه مهم تر، تعداد بسيار اندك شكايت هاي طرح شده در اين موضوع مي دانند. به زعم اين دو وكيل تعداد زناني كه بخواهند پيگير آزار و اذيت هاي خياباني بشوند به نسبت تعداد اين آزارها بسيار اندك و ناچيز است. روايت اول: سكوت از ترس چاقو چهارده ساله بودم كه براي اولين بار معناي آزار و اذيت را فهميدم. ظهر يكي از روزهاي تابستاني، ساعت دوازده ونيم، در خيابان اصلي شهر روانه كلاس زبان بودم. موسسه زبان با اينكه داخل كوچه بود، اما كوچه نه پيچ داشت و نه از ديد خيابان مخفي بود. خيابان هم در آن ساعت نه خلوت بود و نه آرام. وقتي كه وارد كوچه شدم، متوجه شدم كه پسري همسن و سال خودم آنجا ايستاده است و كمي متوجه نگاهش شدم، اما چون خيابان و كوچه شلوغ بود، چيزي برايم عجيب نبود. از در موسسه وارد شدم و چند پله كه بالا رفتم، شنيدم صدايي مي گويد كه خانم خانم، واحد پسران اين موسسه كجاست؟ تا بيايم و بگويم كه اين واحد فقط دخترانه است به سمت من حمله كرد و چون پايين تر از من ايستاده بود توانست بخشي از بدنم را لمس كند كه من هنوز شناخت درستي از آن نداشتم. توان فرياد كشيدن نداشتم و صرفا لطف خدا بود كه تعادل پسر را به هم زد، او عقب كشيد و رفت. توان بالا رفتن از پله ها را نداشتم اما از ترس حمله مجدد او به سمت موسسه دويدم و زمين خوردم. كل مدت كلاس يك گوشه بغض كرده بودم و حتي متوجه اتفاقي كه افتاده بود نمي شدم، چه برسد كه آن را براي كسي تعريف كنم. بعد از اتمام كلاس مادرم دنبالم آمد. همان پسر دوباره سر كوچه بود تا مرا ديد چاقويش را به آرامي از جيب بيرون آورد و نشانم داد. جرات نداشتم حتي به مادرم چيزي بگويم جز اينكه شيوه تدريس زبان در اين موسسه خوب نيست و مي خواهم موسسه را تغيير دهم. قوشه در تحليل اين روايت تاكيد مي كند كه مهم ترين مساله در آزار و اذيت جنسي كودكان نقش خانواده و محيط آموزشي است. به گفته او، اين دو نهاد موظف هستند تا با اراده آموزش هاي مناسب به كودكان و نوجوانان بياموزند كه اگر در چنين شرايطي قرار گرفتند، بايد چه واكنشي نشان دهند، چگونه خودشان را كنترل كنند تا عصبي و شوكه نشوند و از همه مهم تر، به محض مواجهه با چنين شرايطي، به نزديك ترين فرد مورد اطمينان گزارش دهند. اين وكيل دادگستري با اشاره به اينكه ظاهرا در اين روايت دو جرم صورت گرفته است، اضافه مي كند كه عموما در چنين شرايطي اثبات هر دو جرم و تهديد پنهاني با چاقو دشوار است و مساله اثبات چنين تهديدها و تعرض هايي، خصوصا به كودكان و نوجوانان از مواردي است كه فعالان حقوق زنان تلاش دارند تا راه هايي ارايه كنند كه با استفاده از آنها، در اثبات ادعا سهل گيري هاي منطقي صورت گيرد. روايت دو: موتوري ها فاصله چنداني ميان محل كار و خانه ام نيست، اما طي كردن خيابان قريب براي من در هر ساعتي از شبانه روز عذاب آور است. به دليل ترافيك بالا در اين خيابان و پياده رو مسطح، موتوري ها به راحتي وارد پياده رو مي شوند. روزي نيست كه ساعت پنج عصر از اين پياده رو بگذرم و يك موتوري هنگام عبور از كنار من ويراژ ندهد يا بوق نزند. ماجرا فقط به من كه سي ساله ام و با لباس رسمي اداره تردد مي كنم، ختم نمي شود. حتي ديدن يك خانم با سروشكل موجه هم باعث ويراژ دادن و صحبت هاي ركيك مي شود. موتوري ها از دور داخل پياده رو ويراژ مي دهند، به نزديك من يا زنان ديگر كه مي رسند به آرامي چيزي زير گوش شان مي گويند و مي روند، گاهي اگر بتوانند با دست محكم به پشت زنان مي زنند و گاهي فقط به چند تا بوق زدن اكتفا مي كنند. اين روايت نه مربوط به ساعات تاريك شب، بلكه ساعت پنج عصر و شلوغ ترين ساعت تردد در اين خيابان است. اين وكيل دادگستري اشاره مي كند كه آزار خياباني در قانون جرم انگاري و از نظر ثبوتي توسط قانونگذار پيش بيني شده است. با اين حال در اين روايت، بحث اثباتي ماجرا اهميت بيشتري دارد. شخص موتورسوار يا پياده عبور مي كند و امكان دسترسي به او ممكن نيست، حتي نام و نشاني از او نيز وجود ندارد تا بتوان طرح شكايت كرد. با وجود اين قوشه پيشنهاد مي كند كه در شرايط مشابه، بهتر است پلاك موتورها يادداشت و سريعا به نيروي انتظامي گزارش شود. البته به زعم اين وكيل، يكي از گرفتاري هاي موجود در چنين آزارهايي، خود پلاك موتورهاست. اين وكيل دادگستري مي گويد در برخي از اين موارد، يا موتور فاقد پلاك است، يا پلاك مخدوش و ناخواناست يا موتور قرضي است و سند پلاك به نام ديگري است كه در چنين شرايطي حتي طرح شكايت نيز به دردسرهاي مضاعفي منجر مي شود. روايت سه: آزار در پل عابر هوايي يك بعدازظهر زيباي بهاري بود و نم نم باران در خيابان ميرداماد مي زد. با اينكه پنجشنبه بود اما هنوز وقت شلوغي خيابان ميرداماد نرسيده بود. در جست وجوي يك پاساژ بودم كه براي رسيدن به آنجا بايد از پل عابر پياده رد مي شدم. كنار پل عابر پياده كفاشي نشسته بود با مردي ميانسال، هر دو سپيدمو بودند و در حال صحبت كردن. از كفاش كه جاي پدربزرگم بود آدرس پاساژ را پرسيدم و اصرار كرد كه بايد از پل عابر پياده رد شوم. پل با ايرانيت پوشيده بود و از دو سوي خيابان عملا امكان ديده شدن نداشت. سوار پله برقي كه شدم، متوجه شدم شخصي با سرعت در حال نزديك شدن به من است. تا برگردم دست مرد به سمت من دراز شد و فقط توانستم با كيفم تا مي توانم او را بزنم و البته كيفم هم پاره شد. مرد بعد از كتك خوردن با خنده از پله ها پايين رفت. جسارت كردم و پله هاي برقي را برعكس جهت حركت شان به پايين دويدم تا در خيابان داد بزنم و مرد را رسوا كنم. تا به پايين پله ها رسيدم، ديدم هم مرد و هم كفاش كنار هم ايستاده اند و چاقويي نشانم مي دهند. چون پل عابر پياده ايرانيت داشت چيزي از دور ديده نمي شد. تا جايي كه توانستم دوباره از پله ها بالا رفتم و دويدم و از آن سو پايين آمدم. وقتي پايين آمدم نه خبري از كفاش بود و نه مرد. شيما قوشه در تحليل اين روايت مي گويد: خيابان ها بايد براي زنان امن باشند و اين مساله حتي پيش از شروع كار شوراي شهر فعلي در جلسه هم انديشي زنان به كانديداها اطلاع رساني شده بود. اين وكيل تاكيد مي كند كه شوراي شهر مدعي است تحت تاثير همين نشست، عايدات مالي بنرهاي تبليغاتي در دو سوي پل هاي عابر پياده را ناديده گرفته است و حالا عموم پل هاي عابرپياده در تهران صرفا از يك سو بنر تبليغاتي دارند. به زعم اين وكيل، در شرايطي مشابه اين روايت كه برخي كاسبان شاهد يا همدست آزار هستند، امكان بيشتري براي طرح شكايت و پيگيري قضايي وجود دارد، زيرا به زعم او، عموم اين كاسب ها مكان مشخصي دارند يا مي توانند خود شاهد ماجرا باشند يا اگر مثل اين روايت، در شكل گيري آزار خياباني نقش داشته باشند، طرح شكايت از خود اين افراد به پليس ارايه شود. روايت چهارم: تاكسي سوار تاكسي بودم، صندلي پشت. دست راستم خانمي نشسته بود و دست چپم پيرمردي كه به او به چشم پدربزرگم نگاه مي كردم. تاكسي سمند بود و خوشبختانه كمبود جايي هم نداشت. اما همزمان كه با تلفن همراهم مشغول صحبت بودم، متوجه شدم چيزي روي پاهايم سنگيني مي كند تا دست پيرمرد را روي پاهايم ديدم، شوكه شدم. تلفن را قطع كردم و داد زدم و از راننده خواستم نگه دارد و پيرمرد را از تاكسي خارج كند. راننده نگه داشت و به من گفت كه دخترم كرم از خود درخته پولتم نخواستم. جلوي چشمان متعجب من گاز و داد و رفت. در آن ميان نيز خانمي كه سمت راست من نشسته بود به من گفت كه بزرگ ترها احترام دارند و از رفتار زشتم خجالت بكشم. تحليل قوشه در اين روايت، بيش از آنكه سويه حقوقي داشته باشد، مبتني بر فرهنگي است كه احترام به موي سپيد را در هر شرايطي واجب مي داند. قوشه با رد اين كليشه مي گويد: لازم نيست هميشه و در هر شرايطي احترام بزرگ ترها حفظ شود. همين جمله خصوصا براي كودكان مي تواند آسيب هاي بسياري را به وجود بياورد. اين وكيل تاكيد مي كند كه آنچه در اين روايت مشهود و در ساير روايت هاي آزار و اذيت جنسي نيز مشهود است، نكوهش و سرزنش قرباني است. اين نكوهش علاوه بر بار رواني مضاعفي كه بر قربانيان تحميل مي كند، فرد را از پيگيري حقوقي و مطالبه حقوق خود باز مي دارد. قوشه در تكميل نظر خود مي افزايد: براي حل چنين تعارضاتي نيازمند تغييرات فرهنگي و قانوني هستيم. هر دوي اين تغييرات با مطالبه جمعي ممكن مي شوند، اما اين تغييرات نيازمند مطالبه اي مستمر و واقعي هستند. مقدار ناچيز شكايت ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامي مي گويد كه هر كس در اماكن عمومي يا معابر متعرض يا مزاحم اطفال يا زنان بشود يا با الفاظ و حركات مخالف شوون و حيثيت به آنان توهين نمايد به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم خواهد شد. مرضيه محبي، وكيل دادگستري با اشاره به اين ماده قانوني و ويژگي متمايز آن تاكيد مي كند كه از اشكالات وارد بر اين ماده، ابهام آن در تعريف حركات مخالف شوون و حيثيت جامعه است. طبق اين قانون، بوق زدن چندان حركتي مخالف شوون جامعه محسوب نمي شود و مشخص نيست كه چگونه با استناد به اين قانون مي توان بوق زدن را به عنوان آزار خياباني طرح كرد. از طرفي ديگر اين وكيل مي افزايد كه به طور كلي جاي خالي واژه تعرض و تجاوز در قوانيني مجازات اسلامي به چشم مي خورد و همين خلأ قانوني كار وكيلان را در دفاع از موكلان خود دشوار مي كند. محبي در تحليل چهار روايت اين گزارش مي گويد كه عموما آزار خياباني به زنان، در قالب بيان الفاظ ركيك در مناطق خلوت و جايي رخ مي دهد كه دسترسي به پليس يا شاهد دشوار است و تعقيب قضايي آزارگران عملا به امري ناممكن بدل مي شود. اين وكيل دادگستري در تحليل اين روايت ها مي گويد كه مساله اصلي، امن سازي فضاهاي شهري براي حضور زنان است و تا زماني كه فضاهاي شهري ما با محور حضور امن زنان طراحي نشوند، چنين آزار و اذيت هايي بستري براي شكل گيري خواهند داشت. اين وكيل مي گويد: آزارگران عموما تمايل ندارند در فضايي به زنان آزار خياباني برسانند كه امكان بازداشت و تعقيب شان توسط نيروي انتظامي فراهم باشد. معابر ناامن، تاريكي معابر و خيابان ها، پل هاي عابرپياده پوشيده با تبليغات همگي عناصري هستند كه شهر را براي حضور زنان ناامن مي كنند. اين وكيل در تاييد پنهان نگه داشتن روايت اين آزارها توسط قربانيان از تعداد بسيار اندك شكايت هاي آزار خياباني مي گويد و تاكيد مي كند كه در چنين شرايطي، بيش از آنكه شاهد سرزنش آزارگر باشيم، شاهد سرزنش زناني هستيم كه قرباني اين آزارها شده اند. اين وكيل در تبيين امكان پيگيري حقوقي چنين آزارهايي تاكيد مي كند كه براي وكيلان، اثبات و دفاع از قربانيان تجاوز دشواري هاي خود را دارد، چه برسد به آزار و اذيت هاي كلامي و فيزيكي در خيابان. اين وكيل مي افزايد: در متن قوانين، بندي صراحتا به واژه تجاوز و تعرض اشاره نمي كند. تجاوز و تعرض به زنان در لايحه امنيت زنان ديده شده بود. اما در اصلاح هاي بعدي، علاوه بر تغيير واژه زنان به بانوان، بند مرتبط با تعرض و تجاوز نيز حذف شد. حالا لايحه جديد با عنوان صيانت از كرامت و امنيت بانوان در برابر اين بند سكوت كرده است. محبي با اشاره به اينكه در قانون مجازات اسلامي صرفا از زناي به عنف ياد شده است، تاكيد مي كند كه اين جرم حدود و شيوه هاي محاكمه مخصوص به خود را دارد، در حالي كه در برخي پرونده ها، تماميت جسماني زنان مورد تعرض قرار مي گيرد و شامل شروط اين بند قانوني نمي شود. اين وكيل دادگستري در انتها ريشه آزار و اذيت هاي خياباني را در نگاه مردسالاري مي بيند كه همچنان به زنان به عنوان فرودستان جامعه مي نگرد و نسبت به تعرض و آزار و اذيت آنها سكوت كرده است. با اين حال اين وكيل معتقد است جريان اخير شايد بتواند اين مطالبه را به قانونگذار برساند تا نسبت به چنين آزار و اذيت هاي جنسي كه متوجه زنان و نه لزوما بانوان است، تجديد نظري در متن لايحه تامين امنيت زنان داشته باشد و بندهاي مصوب پيشين را به متن اين لايحه بازگرداند. محبي: عموما آزار خياباني به زنان، در قالب بيان الفاظ ركيك در مناطق خلوت و جايي رخ مي دهد كه دسترسي به پليس يا شاهد دشوار است و تعقيب قضايي آزارگران عملا به امري ناممكن بدل مي شود. آزارگران عموما تمايل ندارند در فضايي به زنان آزار خياباني برسانند كه امكان بازداشت و تعقيب شان توسط نيروي انتظامي فراهم باشد.قوشه: شوراي شهر مدعي است تحت تاثير همين نشست، عايدات مالي بنرهاي تبليغاتي در دو سوي پل هاي عابر پياده را ناديده گرفته است و حالا عموم پل هاي عابرپياده در تهران صرفا از يك سو بنر تبليغاتي دارند. به زعم اين وكيل، در شرايطي مشابه اين روايت كه برخي كاسبان شاهد يا همدست آزار هستند، امكان بيشتري براي طرح شكايت و پيگيري قضايي وجود دارد.


تماس با کلینیک تبسم جهت مشاوره سکته مغزی و رزرو نوبت

  • شماره تلفن:   ۶۶۵۶۴۶۷۴   |   ۶۶۴۳۶۲۹۱
  • ارسال درخواست ویزیت و مشاوره آنلاین سکته مغزی از طریق واتسپ : 09355354332
  • زمان پاسخگویی: ساعت ۹ الی ۲۱
سلامت نیوز:نه چهره اش را مي بيني و نه نام و نشانش را مي شناسي، زير روشناي روز، كنار انبوه مردمي كه در خيابان كنارت قدم مي زنند، فرمان ماشين يا موتور را به سمتت نشانه مي گيرد، پايش را روي پدال فشار مي دهد، از كنارت كه مي گذرد يا بوق مي زند يا با صداي بلند چند كلمه مي گويد و مي رود، نگاهي به اطرافت مي كني و مي بيني زندگي مثل چند ثانيه قبل در خيابان ادامه دارد، تو مانده اي تنها با تني كه مي لرزد و آن ناشناسي كه ديگر نيست. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،روايت آزار جنسي در خيابان لزوما منتهي به تماس هاي فيزيكي نمي شود، شنيدن صداي بوق، توقف ماشين و موتور كنار خيابان، قدم زدن آهسته و ممتد با حفظ فاصله، تعقيب سايه وار، متلك و شيرين زباني، اينها تنها بخشي از آزار و اذيت هاي خياباني است كه حتي بدون تمسك به ارتباط فيزيكي موجبات آزردگي زنان را در خيابان فراهم مي كند. تمايز اين نوع آزارها با مساله تعرض در شناسايي متهم و اثبات آن است، با اين حال در آزار و اذيت جنسي چه در خيابان باشد و چه در خفا، همچنان كليشه هاي بسياري سد راه زنان هستند، زناني كه مستاصل از آزاري كه ديده اند، در وهله اول در جست وجوي فردي هستند كه آزار آنها را تاييد كند، با اين حال نكوهش قرباني فصل مشترك هر دو شكل از آزار است. حالا كه موج افشاي نام آزارگران جنسي در شبكه هاي مجازي شكل گرفته و تاكنون به دستگيري يكي از متهمان روايات آزار منتهي شده است، بسياري از فعالان حوزه زنان اين موج را با جنبش METOO (من هم) در امريكا مقايسه مي كنند. منتها روايات منتشر شده در فضاي مجازي عموما تمايلي به طرح مساله آزار خياباني ندارد و فعلا جاي خالي ميان روايات آزار هر روز با نام هاي جديدي پر مي شود. براي بررسي اين وجه از مساله، در گفت وگو با چهار زن روايت آزار و اذيت آنها را در خيابان شنيد و اين روايت ها را با حفظ نام و مشخصات راوي در اختيار دو وكيل و فعال زنان قرار داد. مرضيه محبي وكيل پايه يك دادگستري و فعال حوزه زنان پس از دستگيري همان كه كاربران شبكه هاي اجتماعي از رفتارش گفتند و حالا با ك.الف شناخته مي شود در صفحه توييتر خود اعلام آمادگي براي تقبل رايگان وكالت زناني كرده بود كه مورد تعرض جنسي قرار گرفته اند، شيما قوشه وكيل پايه يك دادگستري و فعال حوزه زنان نيز با اشاره به برخي پرونده هاي قضايي خود نسبت به شرايط حقوقي شكايت از متهمان در توييتر صحبت كرده بود. اين دو وكيل با تامل در چهار روايت، مهم ترين دغدغه هاي موجود نسبت به مساله آزار و اذيت زنان در فضاي عمومي را به ترتيب دشواري دسترسي به متهم، دشواري اثبات وقوع جرم و از همه مهم تر، تعداد بسيار اندك شكايت هاي طرح شده در اين موضوع مي دانند. به زعم اين دو وكيل تعداد زناني كه بخواهند پيگير آزار و اذيت هاي خياباني بشوند به نسبت تعداد اين آزارها بسيار اندك و ناچيز است. روايت اول: سكوت از ترس چاقو چهارده ساله بودم كه براي اولين بار معناي آزار و اذيت را فهميدم. ظهر يكي از روزهاي تابستاني، ساعت دوازده ونيم، در خيابان اصلي شهر روانه كلاس زبان بودم. موسسه زبان با اينكه داخل كوچه بود، اما كوچه نه پيچ داشت و نه از ديد خيابان مخفي بود. خيابان هم در آن ساعت نه خلوت بود و نه آرام. وقتي كه وارد كوچه شدم، متوجه شدم كه پسري همسن و سال خودم آنجا ايستاده است و كمي متوجه نگاهش شدم، اما چون خيابان و كوچه شلوغ بود، چيزي برايم عجيب نبود. از در موسسه وارد شدم و چند پله كه بالا رفتم، شنيدم صدايي مي گويد كه خانم خانم، واحد پسران اين موسسه كجاست؟ تا بيايم و بگويم كه اين واحد فقط دخترانه است به سمت من حمله كرد و چون پايين تر از من ايستاده بود توانست بخشي از بدنم را لمس كند كه من هنوز شناخت درستي از آن نداشتم. توان فرياد كشيدن نداشتم و صرفا لطف خدا بود كه تعادل پسر را به هم زد، او عقب كشيد و رفت. توان بالا رفتن از پله ها را نداشتم اما از ترس حمله مجدد او به سمت موسسه دويدم و زمين خوردم. كل مدت كلاس يك گوشه بغض كرده بودم و حتي متوجه اتفاقي كه افتاده بود نمي شدم، چه برسد كه آن را براي كسي تعريف كنم. بعد از اتمام كلاس مادرم دنبالم آمد. همان پسر دوباره سر كوچه بود تا مرا ديد چاقويش را به آرامي از جيب بيرون آورد و نشانم داد. جرات نداشتم حتي به مادرم چيزي بگويم جز اينكه شيوه تدريس زبان در اين موسسه خوب نيست و مي خواهم موسسه را تغيير دهم. قوشه در تحليل اين روايت تاكيد مي كند كه مهم ترين مساله در آزار و اذيت جنسي كودكان نقش خانواده و محيط آموزشي است. به گفته او، اين دو نهاد موظف هستند تا با اراده آموزش هاي مناسب به كودكان و نوجوانان بياموزند كه اگر در چنين شرايطي قرار گرفتند، بايد چه واكنشي نشان دهند، چگونه خودشان را كنترل كنند تا عصبي و شوكه نشوند و از همه مهم تر، به محض مواجهه با چنين شرايطي، به نزديك ترين فرد مورد اطمينان گزارش دهند. اين وكيل دادگستري با اشاره به اينكه ظاهرا در اين روايت دو جرم صورت گرفته است، اضافه مي كند كه عموما در چنين شرايطي اثبات هر دو جرم و تهديد پنهاني با چاقو دشوار است و مساله اثبات چنين تهديدها و تعرض هايي، خصوصا به كودكان و نوجوانان از مواردي است كه فعالان حقوق زنان تلاش دارند تا راه هايي ارايه كنند كه با استفاده از آنها، در اثبات ادعا سهل گيري هاي منطقي صورت گيرد. روايت دو: موتوري ها فاصله چنداني ميان محل كار و خانه ام نيست، اما طي كردن خيابان قريب براي من در هر ساعتي از شبانه روز عذاب آور است. به دليل ترافيك بالا در اين خيابان و پياده رو مسطح، موتوري ها به راحتي وارد پياده رو مي شوند. روزي نيست كه ساعت پنج عصر از اين پياده رو بگذرم و يك موتوري هنگام عبور از كنار من ويراژ ندهد يا بوق نزند. ماجرا فقط به من كه سي ساله ام و با لباس رسمي اداره تردد مي كنم، ختم نمي شود. حتي ديدن يك خانم با سروشكل موجه هم باعث ويراژ دادن و صحبت هاي ركيك مي شود. موتوري ها از دور داخل پياده رو ويراژ مي دهند، به نزديك من يا زنان ديگر كه مي رسند به آرامي چيزي زير گوش شان مي گويند و مي روند، گاهي اگر بتوانند با دست محكم به پشت زنان مي زنند و گاهي فقط به چند تا بوق زدن اكتفا مي كنند. اين روايت نه مربوط به ساعات تاريك شب، بلكه ساعت پنج عصر و شلوغ ترين ساعت تردد در اين خيابان است. اين وكيل دادگستري اشاره مي كند كه آزار خياباني در قانون جرم انگاري و از نظر ثبوتي توسط قانونگذار پيش بيني شده است. با اين حال در اين روايت، بحث اثباتي ماجرا اهميت بيشتري دارد. شخص موتورسوار يا پياده عبور مي كند و امكان دسترسي به او ممكن نيست، حتي نام و نشاني از او نيز وجود ندارد تا بتوان طرح شكايت كرد. با وجود اين قوشه پيشنهاد مي كند كه در شرايط مشابه، بهتر است پلاك موتورها يادداشت و سريعا به نيروي انتظامي گزارش شود. البته به زعم اين وكيل، يكي از گرفتاري هاي موجود در چنين آزارهايي، خود پلاك موتورهاست. اين وكيل دادگستري مي گويد در برخي از اين موارد، يا موتور فاقد پلاك است، يا پلاك مخدوش و ناخواناست يا موتور قرضي است و سند پلاك به نام ديگري است كه در چنين شرايطي حتي طرح شكايت نيز به دردسرهاي مضاعفي منجر مي شود. روايت سه: آزار در پل عابر هوايي يك بعدازظهر زيباي بهاري بود و نم نم باران در خيابان ميرداماد مي زد. با اينكه پنجشنبه بود اما هنوز وقت شلوغي خيابان ميرداماد نرسيده بود. در جست وجوي يك پاساژ بودم كه براي رسيدن به آنجا بايد از پل عابر پياده رد مي شدم. كنار پل عابر پياده كفاشي نشسته بود با مردي ميانسال، هر دو سپيدمو بودند و در حال صحبت كردن. از كفاش كه جاي پدربزرگم بود آدرس پاساژ را پرسيدم و اصرار كرد كه بايد از پل عابر پياده رد شوم. پل با ايرانيت پوشيده بود و از دو سوي خيابان عملا امكان ديده شدن نداشت. سوار پله برقي كه شدم، متوجه شدم شخصي با سرعت در حال نزديك شدن به من است. تا برگردم دست مرد به سمت من دراز شد و فقط توانستم با كيفم تا مي توانم او را بزنم و البته كيفم هم پاره شد. مرد بعد از كتك خوردن با خنده از پله ها پايين رفت. جسارت كردم و پله هاي برقي را برعكس جهت حركت شان به پايين دويدم تا در خيابان داد بزنم و مرد را رسوا كنم. تا به پايين پله ها رسيدم، ديدم هم مرد و هم كفاش كنار هم ايستاده اند و چاقويي نشانم مي دهند. چون پل عابر پياده ايرانيت داشت چيزي از دور ديده نمي شد. تا جايي كه توانستم دوباره از پله ها بالا رفتم و دويدم و از آن سو پايين آمدم. وقتي پايين آمدم نه خبري از كفاش بود و نه مرد. شيما قوشه در تحليل اين روايت مي گويد: خيابان ها بايد براي زنان امن باشند و اين مساله حتي پيش از شروع كار شوراي شهر فعلي در جلسه هم انديشي زنان به كانديداها اطلاع رساني شده بود. اين وكيل تاكيد مي كند كه شوراي شهر مدعي است تحت تاثير همين نشست، عايدات مالي بنرهاي تبليغاتي در دو سوي پل هاي عابر پياده را ناديده گرفته است و حالا عموم پل هاي عابرپياده در تهران صرفا از يك سو بنر تبليغاتي دارند. به زعم اين وكيل، در شرايطي مشابه اين روايت كه برخي كاسبان شاهد يا همدست آزار هستند، امكان بيشتري براي طرح شكايت و پيگيري قضايي وجود دارد، زيرا به زعم او، عموم اين كاسب ها مكان مشخصي دارند يا مي توانند خود شاهد ماجرا باشند يا اگر مثل اين روايت، در شكل گيري آزار خياباني نقش داشته باشند، طرح شكايت از خود اين افراد به پليس ارايه شود. روايت چهارم: تاكسي سوار تاكسي بودم، صندلي پشت. دست راستم خانمي نشسته بود و دست چپم پيرمردي كه به او به چشم پدربزرگم نگاه مي كردم. تاكسي سمند بود و خوشبختانه كمبود جايي هم نداشت. اما همزمان كه با تلفن همراهم مشغول صحبت بودم، متوجه شدم چيزي روي پاهايم سنگيني مي كند تا دست پيرمرد را روي پاهايم ديدم، شوكه شدم. تلفن را قطع كردم و داد زدم و از راننده خواستم نگه دارد و پيرمرد را از تاكسي خارج كند. راننده نگه داشت و به من گفت كه دخترم كرم از خود درخته پولتم نخواستم. جلوي چشمان متعجب من گاز و داد و رفت. در آن ميان نيز خانمي كه سمت راست من نشسته بود به من گفت كه بزرگ ترها احترام دارند و از رفتار زشتم خجالت بكشم. تحليل قوشه در اين روايت، بيش از آنكه سويه حقوقي داشته باشد، مبتني بر فرهنگي است كه احترام به موي سپيد را در هر شرايطي واجب مي داند. قوشه با رد اين كليشه مي گويد: لازم نيست هميشه و در هر شرايطي احترام بزرگ ترها حفظ شود. همين جمله خصوصا براي كودكان مي تواند آسيب هاي بسياري را به وجود بياورد. اين وكيل تاكيد مي كند كه آنچه در اين روايت مشهود و در ساير روايت هاي آزار و اذيت جنسي نيز مشهود است، نكوهش و سرزنش قرباني است. اين نكوهش علاوه بر بار رواني مضاعفي كه بر قربانيان تحميل مي كند، فرد را از پيگيري حقوقي و مطالبه حقوق خود باز مي دارد. قوشه در تكميل نظر خود مي افزايد: براي حل چنين تعارضاتي نيازمند تغييرات فرهنگي و قانوني هستيم. هر دوي اين تغييرات با مطالبه جمعي ممكن مي شوند، اما اين تغييرات نيازمند مطالبه اي مستمر و واقعي هستند. مقدار ناچيز شكايت ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامي مي گويد كه هر كس در اماكن عمومي يا معابر متعرض يا مزاحم اطفال يا زنان بشود يا با الفاظ و حركات مخالف شوون و حيثيت به آنان توهين نمايد به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم خواهد شد. مرضيه محبي، وكيل دادگستري با اشاره به اين ماده قانوني و ويژگي متمايز آن تاكيد مي كند كه از اشكالات وارد بر اين ماده، ابهام آن در تعريف حركات مخالف شوون و حيثيت جامعه است. طبق اين قانون، بوق زدن چندان حركتي مخالف شوون جامعه محسوب نمي شود و مشخص نيست كه چگونه با استناد به اين قانون مي توان بوق زدن را به عنوان آزار خياباني طرح كرد. از طرفي ديگر اين وكيل مي افزايد كه به طور كلي جاي خالي واژه تعرض و تجاوز در قوانيني مجازات اسلامي به چشم مي خورد و همين خلأ قانوني كار وكيلان را در دفاع از موكلان خود دشوار مي كند. محبي در تحليل چهار روايت اين گزارش مي گويد كه عموما آزار خياباني به زنان، در قالب بيان الفاظ ركيك در مناطق خلوت و جايي رخ مي دهد كه دسترسي به پليس يا شاهد دشوار است و تعقيب قضايي آزارگران عملا به امري ناممكن بدل مي شود. اين وكيل دادگستري در تحليل اين روايت ها مي گويد كه مساله اصلي، امن سازي فضاهاي شهري براي حضور زنان است و تا زماني كه فضاهاي شهري ما با محور حضور امن زنان طراحي نشوند، چنين آزار و اذيت هايي بستري براي شكل گيري خواهند داشت. اين وكيل مي گويد: آزارگران عموما تمايل ندارند در فضايي به زنان آزار خياباني برسانند كه امكان بازداشت و تعقيب شان توسط نيروي انتظامي فراهم باشد. معابر ناامن، تاريكي معابر و خيابان ها، پل هاي عابرپياده پوشيده با تبليغات همگي عناصري هستند كه شهر را براي حضور زنان ناامن مي كنند. اين وكيل در تاييد پنهان نگه داشتن روايت اين آزارها توسط قربانيان از تعداد بسيار اندك شكايت هاي آزار خياباني مي گويد و تاكيد مي كند كه در چنين شرايطي، بيش از آنكه شاهد سرزنش آزارگر باشيم، شاهد سرزنش زناني هستيم كه قرباني اين آزارها شده اند. اين وكيل در تبيين امكان پيگيري حقوقي چنين آزارهايي تاكيد مي كند كه براي وكيلان، اثبات و دفاع از قربانيان تجاوز دشواري هاي خود را دارد، چه برسد به آزار و اذيت هاي كلامي و فيزيكي در خيابان. اين وكيل مي افزايد: در متن قوانين، بندي صراحتا به واژه تجاوز و تعرض اشاره نمي كند. تجاوز و تعرض به زنان در لايحه امنيت زنان ديده شده بود. اما در اصلاح هاي بعدي، علاوه بر تغيير واژه زنان به بانوان، بند مرتبط با تعرض و تجاوز نيز حذف شد. حالا لايحه جديد با عنوان صيانت از كرامت و امنيت بانوان در برابر اين بند سكوت كرده است. محبي با اشاره به اينكه در قانون مجازات اسلامي صرفا از زناي به عنف ياد شده است، تاكيد مي كند كه اين جرم حدود و شيوه هاي محاكمه مخصوص به خود را دارد، در حالي كه در برخي پرونده ها، تماميت جسماني زنان مورد تعرض قرار مي گيرد و شامل شروط اين بند قانوني نمي شود. اين وكيل دادگستري در انتها ريشه آزار و اذيت هاي خياباني را در نگاه مردسالاري مي بيند كه همچنان به زنان به عنوان فرودستان جامعه مي نگرد و نسبت به تعرض و آزار و اذيت آنها سكوت كرده است. با اين حال اين وكيل معتقد است جريان اخير شايد بتواند اين مطالبه را به قانونگذار برساند تا نسبت به چنين آزار و اذيت هاي جنسي كه متوجه زنان و نه لزوما بانوان است، تجديد نظري در متن لايحه تامين امنيت زنان داشته باشد و بندهاي مصوب پيشين را به متن اين لايحه بازگرداند. محبي: عموما آزار خياباني به زنان، در قالب بيان الفاظ ركيك در مناطق خلوت و جايي رخ مي دهد كه دسترسي به پليس يا شاهد دشوار است و تعقيب قضايي آزارگران عملا به امري ناممكن بدل مي شود. آزارگران عموما تمايل ندارند در فضايي به زنان آزار خياباني برسانند كه امكان بازداشت و تعقيب شان توسط نيروي انتظامي فراهم باشد.قوشه: شوراي شهر مدعي است تحت تاثير همين نشست، عايدات مالي بنرهاي تبليغاتي در دو سوي پل هاي عابر پياده را ناديده گرفته است و حالا عموم پل هاي عابرپياده در تهران صرفا از يك سو بنر تبليغاتي دارند. به زعم اين وكيل، در شرايطي مشابه اين روايت كه برخي كاسبان شاهد يا همدست آزار هستند، امكان بيشتري براي طرح شكايت و پيگيري قضايي وجود دارد.
 

دیدگاه شما

0

Website

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.