مجله پزشکی و سلامت کلینیک تبسم

سوالات سکته مغزی با پاسخ دکتر روزبه کاظمی

 

سكونت، معدن‌كاوی و دفن زباله بلای جان هيركانی

سلامت نیوز:توقف بهره برداري از جنگل هاي شمال كشور در قانون برنامه ششم توسعه يا طرح موسوم به تنفس جنگل، همچنان در كانون بحث هاي مربوط به مديريت جنگل هاي شمال كشور قرار دارد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،پس از مصاحبه روز سه شنبه 4 شهريور 1399 روزنامه اعتماد كه با دو تن از كارشناسان جنگل شناسي و اكولوژي جنگل داخل كشور انجام شد اينك به سراغ دكتر مظفر شيرواني، مشاور بين المللي جنگل و محيط زيست از كشور اتريش كه سابقه مطالعات در جنگل هاي شمال كشور را نيز دارند، رفته و نقطه نظرات ايشان را جويا شده ايم. باب بحث براي وحدت نظر و اطلاع سياستگذاران همچنان در روزنامه اعتماد گشوده است. آقاي دكتر شيرواني! يكي از كارشناسان در مصاحبه گفته است: دانشي كه حدود 70 سال قبل از غرب به ايران آمد و طرح جنگلداري را براي مان به ارمغان آورد، هدفش پرورش جنگل براي رساندن آن به مرحله اوج يا كليماكس بود و اين كار مستلزم قطع درختان و ايجاد نهال بود، در حالي كه جنگل هاي شمال كشور در آن زمان در مرحله كليماكس قرار داشت و با قطع درختان، به جاي اينكه نهال استقرار پيدا كند؛ تمشك، سرخس و گياهان مزاحم گسترش پيدا كرد، نظر شما در اين باره چيست؟ متاسفانه اين حرف ها كه بارها تكرار شده و مي شود، غيرعلمي و حتي برخلاف واقعيات موجود است. اگر واقعا به كار گيري روش جنگل شناسي كلاسيك باعث تخريب جنگل هاي هيركاني شده، پس چرا ساير جنگل هاي كشور مانند جنگل هاي زاگرس، ارسباران، ايران و توراني كه هيچ روش جنگل شناسي در آنها به اجرا درنيامده به جنگل هاي تخريب شده مبدل شده اند؟ مضافا در طول 6 دهه، تنها نصف جنگل هاي هيركاني تحت پوشش طرح جنگلداري قرار گرفته و از اين مساحت يك چهارم آن تحت برداشت متمركز قرار داشته است؛ از اين روي در واقع تمركز برداشت در يك هشتم جنگل هاي شمال كشور بوده و تاكيد بيش از حد بر آن از انصاف به دور است. واقعيت اين است كه اگر در جنگل هاي هيركاني پس از اجراي روش هاي جنگل شناسي كلاسيك و بعد از برداشت درخت، در همه جا تجديد حيات مناسب مستقر نشده و انبوهي از گياهان علفي مهاجم فضاي خالي عرصه را اشغال كرده است، علت آن را بايد در حضور فعال دام جست وجو كرد. اگر قبل از اجراي طرح يا همزمان با آن، دام به عنوان عامل اصلي از بين رفتن زادآوري طبيعي شناسايي و تدابير لازم به منظور خروج آن اتخاذ مي گرديد مسلما وضعيت استقرار تجديد حيات بهتر از وضعيت كنوني بود، چراكه مطالعات به عمل آمده و مشاهدات انجام شده بيانگر آن است كه هرگاه و در هر طرحي، از چراي دام در مناطق برداشت ممانعت به عمل آمده اينك نهال هاي مرغوب و درختان جوان عرصه را پوشانده و آينده بسيار خوبي را نويد مي دهد. خوشبختانه جنگل هاي شمال كشور پتانسيل بالاتري از جنگل هاي مشابه اروپايي دارند؛ درختان آن متنوع تر بوده و دوره رويش آنها طولاني تر است. در واقع به باور شما، جنگل شناسي كلاسيك سبب ازدياد گياهان علفي مزاحم، يا گياهاني چون دارواش و داردوست و همچنين گسترش آفات و بيماري ها در جنگل هاي شمال كشور نشده است؟دقيقا همين طور است! روش جنگل شناسي كلاسيك از 250 سال قبل تاكنون در جهان به اجرا در آمده و هنوز هم در سطح گسترده اي جنگل هاي جهان در دست اجرا قرار دارد؛ منتها مساله مهم انطباق اصول جنگل شناسي با شرايط ويژه هر محل است كه اين كار با تجربه به دست مي آيد؛ تغييراتي كه طي زمان در شيوه هاي جنگل شناسي شمال كشور انجام شده حاصل تجربيات ميداني و پژوهش دانشگاهيان و محققان بوده است. بايد يادآور شد كه گسترش گياهاني چون دارواش و داردوست، نشانه تضعيف بنيه درختان است و اين مساله به سال هاي قبل از اجراي طرح هاي جنگلداري برمي شود، زيرا اين گياهان يكي از منابع مورد استفاده دامداران و جنگل نشينان براي تعليف دام بوده و همچنان هم هست. اما به باور كارشناسان، جنگل هاي شمال كشور در جهان كم نظير بوده و قدمت چند ميليون ساله دارد لذا قابل مقايسه با جنگل هاي ديگر نيست. اينكه جنگل هاي هيركاني قدمت ميليوني دارد، به اين معنا نيست كه اين جنگل ها بكر و دست نخورده باقي مانده است. برابر آمارها فقط سي و سه هزار دام سرا در جنگل هاي هيركاني قرار داشته كه چند هكتار جنگل اطراف آن كاملا ازبين رفته و ده ها هكتار ديگر هم از نظر كيفيت تخريب شده است. اين جنگل ها همواره مورداستفاده جنگل نشينان و چراي دام قرار داشته و بر اثر اين فعاليت ها و بريدن شاخه درختان و نفوذ آب، درصد زيادي از درختان آسيب ديده و به صورت توخالي درآمده است. بنا بر اعلام سازمان جنگل ها، يك سوم اين دام سراها از دام خالي و نسبت به احياي جنگل اطراف آن اقدام شده است. يكي ديگر از اقدامات بسيار زيان آور در اين جنگل ها وجود هزاران كوره زغالگيري بوده كه پس از اجراي طرح هاي جنگلداري، فعاليت آنها متوقف شده است. متاسفانه پس از گذشت بيش از صد سال باز هم مي توان به آساني آثار مناطق زغال گيري شده را در عرصه ها و در درختان سرپا مشاهده كرد. در واقع بسياري از اين جنگل ها، قبل از اجراي طرح هاي جنگلداري به اصطلاح كلاسيك هم جنگل هاي تخريب شده به حساب مي آمدند كه خود احتياج به احيا داشته و دارند. با اين توضيحات آيا شما بر اين باور هستيد كه طرح هاي جنگلداري كلاسيك در جنگل هاي شمال كشور موفق بوده و بايد استمرار مي يافت؟ من معتقد نيستم كه اجراي طرح هاي كلاسيك در جنگل هاي هيركاني ايده آل بوده است، اما آنها در زمان خود و باتوجه به وضعيت اسفناك جنگل هاي كشور كه تحت تاثير عوامل مختلف ازجمله تصرفات و تغيير كاربري هاي روزانه هرچه بيشتر به سمت و سوي نابودي سوق داده مي شود، بهترين راه حل براي جلوگيري از تجاوزات گسترده در اين جنگل ها به حساب مي آمده است. در آن زمان و حتي در حال حاضر نيز كه عرصه هاي جنگلي به سرعت به زمين هاي كشاورزي، صنعتي و غيره در حال تبديل شدن است (آن هم در يك كشور جهان سومي كه تفكر توسعه كشاورزي در آن غالب است)، تنها راه حل براي جلوگيري از اين تجاوزات، تهيه و اجراي طرح هاي جنگلداري است. اينكه باتوجه به چه روش جنگل شناسي مي توان اين منابع تخريب شده كنوني را به جنگل هاي مرغوب و كليماكس مبدل كرد بحث ديگري است كه تصميم گيري در مورد آن مستلزم خروج دام اهلي و حتي كنترل حيات وحش در جنگل است. علاوه بر موارد فوق چه نقاط قوتي در اجراي طرح هاي فوق مي بينيد؟ يكي از موارد مهمي كه طي اجراي طرح هاي كلاسيك در جنگل هاي هيركاني كمتر از ساير نقاط جهان رخ داده است عدم تكرار اشتباه ديگران در تبديل جنگل هاي پهن برگ به سوزني برگ است. اين اتفاق ناموزون كه خوشبختانه در بيشتر طرح هاي اجرايي در جنگل هاي كشوربه وقوع نپيوسته است خود دلالت بر دانش گسترده برخي جنگل شناسان و جامعه جنگلباني كشور است. اين تصميم آگاهانه كارشناسان جنگل بايد در هر زمان ارج نهاده شود و از تلاش بيهوده به منظور كم اهميت جلوه دادن دانش جنگلداري در كشور ممانعت به عمل آيد. به نظر شما عوامل تخريب جنگل هاي شمال كشور چيست؟ افزايش جمعيت داخل جنگل، تغيير كاربري جنگل، دفن زباله، معدن كاوي، بهره برداري بيش از ظرفيت جنگل و به ويژه چراي دام از مهم ترين عوامل تخريب جنگل ها به شمار مي رود. نظر شما درباره طغيان آفات و بيماري ها در جنگل هاي شمال كشور چيست؟ شناخت دقيق بيولوژي آفات، ميزبان و دشمنان حقيقي به اضافه علل طغيان آنها در جنگل ها مي تواند موجبات پيشگيري و كنترل آفات و بيماري ها شوند. در شرايط كنوني تنها دخالت هاي جنگل شناسي است كه مي تواند مقدمات پايداري اين منابع را در مقابل هجوم بي رويه آفات و امراض ضمانت بخشند. استفاده از هرگونه سموم شيميايي بيولوژي يا غيربيولوژي كه باعث درهم ريختگي اكوسيستم و در اكثر موارد نيز موجب ازبين رفتن پارازيت ها و پراداتورها مي گردد بايد كاملا در جنگل ها ممنوع اعلام شود. در ديدگاه شما آيا كاركرد جنگل صرفا در توليد چوب خلاصه مي شود؟ جنگل هاي كشور به رغم خساراتي كه بر آنها وارد آمده است داراي پتانسيل هاي توليدي فراواني هستند كه چنانچه احيا شوند نه تنها امكان برآوردن كليه نيازهاي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي كشور را دارند، بلكه قادرند يكي از مهم ترين منابع ارزآور در كشور محسوب شوند. نبايد فراموش كرد كه بهره بردن از تمامي كار كردها و خدمات جنگل خود مستلزم پايداري و استمرار توليد در اين جنگل هاست. به منظور دستيابي به اين اهداف ضرورت اجتناب ناپذير حكم مي نمايد كه اين منابع تخريب شده هر چه سريع تر احيا شوند. هرقدر جنگلي پايدار تر باشد، ارزش كيفي و كمي خدمات اجتماعي آن نيز افزون تر خواهد بود. پيشنهاد مشخص شما درباره مديريت جنگل هاي شمال كشور و طرح موسوم به تنفس جنگل چيست؟ ابتدا بايد يك ارزيابي دقيقي از وضعيت موجود جنگل هاي شمال كشور به عمل بيايد، سپس براساس واقعيت موجود چشم انداز آينده آن و همچنين چگونگي بر آوردن نيازهاي زيست محيطي، اجتماعي و اقتصادي ازجمله صنعت گردشگري، اشتغال، استفاده از كاركردهاي جانبي جنگل و همچنين چگونگي تامين ماده خام صنعت چوب و كاغذ كشور و غيره با لحاظ موارد ديگري ازجمله تغييرات اقليمي، ترسيم و برنامه ريزي شود. در مورد جنگل هاي مديريت شده هم موارد زير پيشنهاد مي شود. آن قسمت هايي از جنگل هاي شمال كشور كه به روش كلاسيك مورد بهره برداري قرار گرفته است، در صورت استقرار زادآوري به ميزان كافي، اكنون در مرحله اي از سنين رشدي قرار دارند كه بايد در آنها عمليات پرورشي صورت پذيرد. اين منابع را نمي توان در اين شرايط به حال خود رها و سرنوشت آنها را به طرح تنفس واگذار كرد، زيرا در غير اين صورت شاهد به هم خوردن تناسب قطر و ارتفاع شده و شاهد در هم شكستگي آنبر اثر برف سنگين خواهيم بود. به عرصه هايي كه از نظر پوشش زادآوري ضعيف است بايد با عمليات حفاظتي جدي تر و اقدامات حمايتي چون پاك كردن عرصه از گياهان مزاحم و آماده كردن آن، امكان استقرار نهال هاي درختان مرغوب و به تعداد كافي را داد. در مورد ساير جنگل ها لازم به يادآوري است كه امروزه با به كار گيري روش جنگل شناسي همگام با طبيعت، موجودي سرپاي جنگل هرگز به صفر نخواهد رسيد و سرمايه جنگل به هيچ وجه از بين نخواهد رفت، بلكه باتوجه به نياز جنگل در برخي موارد نيز موجودي سرپاي جنگل به عنوان سرمايه طبيعي افزايش داده خواهد شد. امر دخالت هاي احيايي-پرورشي در جنگل ها كه با برداشت چوب از جنگل همراه است به هيچ وجه به معناي تخريب جنگل ها نخواهد بود. جنگل هاي سالم و احيا شده توليدي قادرند ضمن برآوردن نيازمندي هاي اجتماعي، نيازمندي هاي محيط زيستي و اقتصادي جامعه را هم برآورده سازند. در اين نوع جنگل ها هيچ گونه مغايرتي مابين خدمات اجتماعي و اقتصادي وجود نخواهد داشت. همه اين نيازها همزمان به اجرا و برآورده مي شوند. بخشي از جنگل هاي شمال هم بايد قرق شده و به صورت كاملا حفاظت شده، از هرگونه فعاليتي در آن جلوگيري گردد و خوشبختانه با ثبت اين جنگل ها به عنوان ميراث طبيعي-فرهنگي در سطح حدود 300 هزار هكتار، اين امر در حال محقق شدن است. اينك سازمان جنگل ها بايد به عوض اتلاف وقت و بحث هاي بي مورد در زمينه زراعت چوب، در سريع ترين زمان نسبت به احياي مناطق تخريب يافته كه از وظايف اصلي آن است، بپردازد. خوشبختانه در بسياري از اين عرصه ها شرايط به نحوي است كه به هيچ وجه نيازي به هزينه هاي تهيه بذر، ايجاد نهالستان و عمليات جنگل كاري و غيره نخواهد بود. اين كار را طبيعت به آساني انجام خواهد داد. سازمان جنگل ها تنها بايد اقداماتي چون آماده سازي عرصه و ممانعت از چراي دام را اتخاذ كند. به عنوان جمع بندي بايد گفت: تنها راه حل علمي- عملي كه امكان سلامت، توسعه و پايداري اين منابع جنگلي را فراهم مي سازد، تهيه، تنظيم و اجراي بدون وقفه طرح هاي جنگلداري است. اجراي طرح هاي جنگلداري ضمن اشتغال تعداد زيادي از فارغ التحصيلان رشته جنگل و كسب تجارب گسترده، راه هاي دستيابي به خروج دام و حل معضل دامداري در جنگل را مشخص مي كنند. امروز پس از گذشت چهار سال اين واقعيت بر همگان اعم از طرفداران طرح موسوم به تنفس يا مخالفان آن مسلم شده است كه علت اصلي تخريب جنگل هاي كشور تنها به بهره برداري هاي صنعتي از جنگل هاي كشور محدود نمي شود، بلكه حضور فعال دام و قاچاق چوب مشكل اساسي جنگل ها هستند كه بايد با اتخاذ تدابير مناسب در اسرع وقت از ميان برداشته شوند.


تماس با کلینیک تبسم جهت مشاوره سکته مغزی و رزرو نوبت

  • شماره تلفن:   ۶۶۵۶۴۶۷۴   |   ۶۶۴۳۶۲۹۱
  • ارسال درخواست ویزیت و مشاوره آنلاین سکته مغزی از طریق واتسپ : 09355354332
  • زمان پاسخگویی: ساعت ۹ الی ۲۱
سلامت نیوز:توقف بهره برداري از جنگل هاي شمال كشور در قانون برنامه ششم توسعه يا طرح موسوم به تنفس جنگل، همچنان در كانون بحث هاي مربوط به مديريت جنگل هاي شمال كشور قرار دارد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،پس از مصاحبه روز سه شنبه 4 شهريور 1399 روزنامه اعتماد كه با دو تن از كارشناسان جنگل شناسي و اكولوژي جنگل داخل كشور انجام شد اينك به سراغ دكتر مظفر شيرواني، مشاور بين المللي جنگل و محيط زيست از كشور اتريش كه سابقه مطالعات در جنگل هاي شمال كشور را نيز دارند، رفته و نقطه نظرات ايشان را جويا شده ايم. باب بحث براي وحدت نظر و اطلاع سياستگذاران همچنان در روزنامه اعتماد گشوده است. آقاي دكتر شيرواني! يكي از كارشناسان در مصاحبه گفته است: دانشي كه حدود 70 سال قبل از غرب به ايران آمد و طرح جنگلداري را براي مان به ارمغان آورد، هدفش پرورش جنگل براي رساندن آن به مرحله اوج يا كليماكس بود و اين كار مستلزم قطع درختان و ايجاد نهال بود، در حالي كه جنگل هاي شمال كشور در آن زمان در مرحله كليماكس قرار داشت و با قطع درختان، به جاي اينكه نهال استقرار پيدا كند؛ تمشك، سرخس و گياهان مزاحم گسترش پيدا كرد، نظر شما در اين باره چيست؟ متاسفانه اين حرف ها كه بارها تكرار شده و مي شود، غيرعلمي و حتي برخلاف واقعيات موجود است. اگر واقعا به كار گيري روش جنگل شناسي كلاسيك باعث تخريب جنگل هاي هيركاني شده، پس چرا ساير جنگل هاي كشور مانند جنگل هاي زاگرس، ارسباران، ايران و توراني كه هيچ روش جنگل شناسي در آنها به اجرا درنيامده به جنگل هاي تخريب شده مبدل شده اند؟ مضافا در طول 6 دهه، تنها نصف جنگل هاي هيركاني تحت پوشش طرح جنگلداري قرار گرفته و از اين مساحت يك چهارم آن تحت برداشت متمركز قرار داشته است؛ از اين روي در واقع تمركز برداشت در يك هشتم جنگل هاي شمال كشور بوده و تاكيد بيش از حد بر آن از انصاف به دور است. واقعيت اين است كه اگر در جنگل هاي هيركاني پس از اجراي روش هاي جنگل شناسي كلاسيك و بعد از برداشت درخت، در همه جا تجديد حيات مناسب مستقر نشده و انبوهي از گياهان علفي مهاجم فضاي خالي عرصه را اشغال كرده است، علت آن را بايد در حضور فعال دام جست وجو كرد. اگر قبل از اجراي طرح يا همزمان با آن، دام به عنوان عامل اصلي از بين رفتن زادآوري طبيعي شناسايي و تدابير لازم به منظور خروج آن اتخاذ مي گرديد مسلما وضعيت استقرار تجديد حيات بهتر از وضعيت كنوني بود، چراكه مطالعات به عمل آمده و مشاهدات انجام شده بيانگر آن است كه هرگاه و در هر طرحي، از چراي دام در مناطق برداشت ممانعت به عمل آمده اينك نهال هاي مرغوب و درختان جوان عرصه را پوشانده و آينده بسيار خوبي را نويد مي دهد. خوشبختانه جنگل هاي شمال كشور پتانسيل بالاتري از جنگل هاي مشابه اروپايي دارند؛ درختان آن متنوع تر بوده و دوره رويش آنها طولاني تر است. در واقع به باور شما، جنگل شناسي كلاسيك سبب ازدياد گياهان علفي مزاحم، يا گياهاني چون دارواش و داردوست و همچنين گسترش آفات و بيماري ها در جنگل هاي شمال كشور نشده است؟دقيقا همين طور است! روش جنگل شناسي كلاسيك از 250 سال قبل تاكنون در جهان به اجرا در آمده و هنوز هم در سطح گسترده اي جنگل هاي جهان در دست اجرا قرار دارد؛ منتها مساله مهم انطباق اصول جنگل شناسي با شرايط ويژه هر محل است كه اين كار با تجربه به دست مي آيد؛ تغييراتي كه طي زمان در شيوه هاي جنگل شناسي شمال كشور انجام شده حاصل تجربيات ميداني و پژوهش دانشگاهيان و محققان بوده است. بايد يادآور شد كه گسترش گياهاني چون دارواش و داردوست، نشانه تضعيف بنيه درختان است و اين مساله به سال هاي قبل از اجراي طرح هاي جنگلداري برمي شود، زيرا اين گياهان يكي از منابع مورد استفاده دامداران و جنگل نشينان براي تعليف دام بوده و همچنان هم هست. اما به باور كارشناسان، جنگل هاي شمال كشور در جهان كم نظير بوده و قدمت چند ميليون ساله دارد لذا قابل مقايسه با جنگل هاي ديگر نيست. اينكه جنگل هاي هيركاني قدمت ميليوني دارد، به اين معنا نيست كه اين جنگل ها بكر و دست نخورده باقي مانده است. برابر آمارها فقط سي و سه هزار دام سرا در جنگل هاي هيركاني قرار داشته كه چند هكتار جنگل اطراف آن كاملا ازبين رفته و ده ها هكتار ديگر هم از نظر كيفيت تخريب شده است. اين جنگل ها همواره مورداستفاده جنگل نشينان و چراي دام قرار داشته و بر اثر اين فعاليت ها و بريدن شاخه درختان و نفوذ آب، درصد زيادي از درختان آسيب ديده و به صورت توخالي درآمده است. بنا بر اعلام سازمان جنگل ها، يك سوم اين دام سراها از دام خالي و نسبت به احياي جنگل اطراف آن اقدام شده است. يكي ديگر از اقدامات بسيار زيان آور در اين جنگل ها وجود هزاران كوره زغالگيري بوده كه پس از اجراي طرح هاي جنگلداري، فعاليت آنها متوقف شده است. متاسفانه پس از گذشت بيش از صد سال باز هم مي توان به آساني آثار مناطق زغال گيري شده را در عرصه ها و در درختان سرپا مشاهده كرد. در واقع بسياري از اين جنگل ها، قبل از اجراي طرح هاي جنگلداري به اصطلاح كلاسيك هم جنگل هاي تخريب شده به حساب مي آمدند كه خود احتياج به احيا داشته و دارند. با اين توضيحات آيا شما بر اين باور هستيد كه طرح هاي جنگلداري كلاسيك در جنگل هاي شمال كشور موفق بوده و بايد استمرار مي يافت؟ من معتقد نيستم كه اجراي طرح هاي كلاسيك در جنگل هاي هيركاني ايده آل بوده است، اما آنها در زمان خود و باتوجه به وضعيت اسفناك جنگل هاي كشور كه تحت تاثير عوامل مختلف ازجمله تصرفات و تغيير كاربري هاي روزانه هرچه بيشتر به سمت و سوي نابودي سوق داده مي شود، بهترين راه حل براي جلوگيري از تجاوزات گسترده در اين جنگل ها به حساب مي آمده است. در آن زمان و حتي در حال حاضر نيز كه عرصه هاي جنگلي به سرعت به زمين هاي كشاورزي، صنعتي و غيره در حال تبديل شدن است (آن هم در يك كشور جهان سومي كه تفكر توسعه كشاورزي در آن غالب است)، تنها راه حل براي جلوگيري از اين تجاوزات، تهيه و اجراي طرح هاي جنگلداري است. اينكه باتوجه به چه روش جنگل شناسي مي توان اين منابع تخريب شده كنوني را به جنگل هاي مرغوب و كليماكس مبدل كرد بحث ديگري است كه تصميم گيري در مورد آن مستلزم خروج دام اهلي و حتي كنترل حيات وحش در جنگل است. علاوه بر موارد فوق چه نقاط قوتي در اجراي طرح هاي فوق مي بينيد؟ يكي از موارد مهمي كه طي اجراي طرح هاي كلاسيك در جنگل هاي هيركاني كمتر از ساير نقاط جهان رخ داده است عدم تكرار اشتباه ديگران در تبديل جنگل هاي پهن برگ به سوزني برگ است. اين اتفاق ناموزون كه خوشبختانه در بيشتر طرح هاي اجرايي در جنگل هاي كشوربه وقوع نپيوسته است خود دلالت بر دانش گسترده برخي جنگل شناسان و جامعه جنگلباني كشور است. اين تصميم آگاهانه كارشناسان جنگل بايد در هر زمان ارج نهاده شود و از تلاش بيهوده به منظور كم اهميت جلوه دادن دانش جنگلداري در كشور ممانعت به عمل آيد. به نظر شما عوامل تخريب جنگل هاي شمال كشور چيست؟ افزايش جمعيت داخل جنگل، تغيير كاربري جنگل، دفن زباله، معدن كاوي، بهره برداري بيش از ظرفيت جنگل و به ويژه چراي دام از مهم ترين عوامل تخريب جنگل ها به شمار مي رود. نظر شما درباره طغيان آفات و بيماري ها در جنگل هاي شمال كشور چيست؟ شناخت دقيق بيولوژي آفات، ميزبان و دشمنان حقيقي به اضافه علل طغيان آنها در جنگل ها مي تواند موجبات پيشگيري و كنترل آفات و بيماري ها شوند. در شرايط كنوني تنها دخالت هاي جنگل شناسي است كه مي تواند مقدمات پايداري اين منابع را در مقابل هجوم بي رويه آفات و امراض ضمانت بخشند. استفاده از هرگونه سموم شيميايي بيولوژي يا غيربيولوژي كه باعث درهم ريختگي اكوسيستم و در اكثر موارد نيز موجب ازبين رفتن پارازيت ها و پراداتورها مي گردد بايد كاملا در جنگل ها ممنوع اعلام شود. در ديدگاه شما آيا كاركرد جنگل صرفا در توليد چوب خلاصه مي شود؟ جنگل هاي كشور به رغم خساراتي كه بر آنها وارد آمده است داراي پتانسيل هاي توليدي فراواني هستند كه چنانچه احيا شوند نه تنها امكان برآوردن كليه نيازهاي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي كشور را دارند، بلكه قادرند يكي از مهم ترين منابع ارزآور در كشور محسوب شوند. نبايد فراموش كرد كه بهره بردن از تمامي كار كردها و خدمات جنگل خود مستلزم پايداري و استمرار توليد در اين جنگل هاست. به منظور دستيابي به اين اهداف ضرورت اجتناب ناپذير حكم مي نمايد كه اين منابع تخريب شده هر چه سريع تر احيا شوند. هرقدر جنگلي پايدار تر باشد، ارزش كيفي و كمي خدمات اجتماعي آن نيز افزون تر خواهد بود. پيشنهاد مشخص شما درباره مديريت جنگل هاي شمال كشور و طرح موسوم به تنفس جنگل چيست؟ ابتدا بايد يك ارزيابي دقيقي از وضعيت موجود جنگل هاي شمال كشور به عمل بيايد، سپس براساس واقعيت موجود چشم انداز آينده آن و همچنين چگونگي بر آوردن نيازهاي زيست محيطي، اجتماعي و اقتصادي ازجمله صنعت گردشگري، اشتغال، استفاده از كاركردهاي جانبي جنگل و همچنين چگونگي تامين ماده خام صنعت چوب و كاغذ كشور و غيره با لحاظ موارد ديگري ازجمله تغييرات اقليمي، ترسيم و برنامه ريزي شود. در مورد جنگل هاي مديريت شده هم موارد زير پيشنهاد مي شود. آن قسمت هايي از جنگل هاي شمال كشور كه به روش كلاسيك مورد بهره برداري قرار گرفته است، در صورت استقرار زادآوري به ميزان كافي، اكنون در مرحله اي از سنين رشدي قرار دارند كه بايد در آنها عمليات پرورشي صورت پذيرد. اين منابع را نمي توان در اين شرايط به حال خود رها و سرنوشت آنها را به طرح تنفس واگذار كرد، زيرا در غير اين صورت شاهد به هم خوردن تناسب قطر و ارتفاع شده و شاهد در هم شكستگي آنبر اثر برف سنگين خواهيم بود. به عرصه هايي كه از نظر پوشش زادآوري ضعيف است بايد با عمليات حفاظتي جدي تر و اقدامات حمايتي چون پاك كردن عرصه از گياهان مزاحم و آماده كردن آن، امكان استقرار نهال هاي درختان مرغوب و به تعداد كافي را داد. در مورد ساير جنگل ها لازم به يادآوري است كه امروزه با به كار گيري روش جنگل شناسي همگام با طبيعت، موجودي سرپاي جنگل هرگز به صفر نخواهد رسيد و سرمايه جنگل به هيچ وجه از بين نخواهد رفت، بلكه باتوجه به نياز جنگل در برخي موارد نيز موجودي سرپاي جنگل به عنوان سرمايه طبيعي افزايش داده خواهد شد. امر دخالت هاي احيايي-پرورشي در جنگل ها كه با برداشت چوب از جنگل همراه است به هيچ وجه به معناي تخريب جنگل ها نخواهد بود. جنگل هاي سالم و احيا شده توليدي قادرند ضمن برآوردن نيازمندي هاي اجتماعي، نيازمندي هاي محيط زيستي و اقتصادي جامعه را هم برآورده سازند. در اين نوع جنگل ها هيچ گونه مغايرتي مابين خدمات اجتماعي و اقتصادي وجود نخواهد داشت. همه اين نيازها همزمان به اجرا و برآورده مي شوند. بخشي از جنگل هاي شمال هم بايد قرق شده و به صورت كاملا حفاظت شده، از هرگونه فعاليتي در آن جلوگيري گردد و خوشبختانه با ثبت اين جنگل ها به عنوان ميراث طبيعي-فرهنگي در سطح حدود 300 هزار هكتار، اين امر در حال محقق شدن است. اينك سازمان جنگل ها بايد به عوض اتلاف وقت و بحث هاي بي مورد در زمينه زراعت چوب، در سريع ترين زمان نسبت به احياي مناطق تخريب يافته كه از وظايف اصلي آن است، بپردازد. خوشبختانه در بسياري از اين عرصه ها شرايط به نحوي است كه به هيچ وجه نيازي به هزينه هاي تهيه بذر، ايجاد نهالستان و عمليات جنگل كاري و غيره نخواهد بود. اين كار را طبيعت به آساني انجام خواهد داد. سازمان جنگل ها تنها بايد اقداماتي چون آماده سازي عرصه و ممانعت از چراي دام را اتخاذ كند. به عنوان جمع بندي بايد گفت: تنها راه حل علمي- عملي كه امكان سلامت، توسعه و پايداري اين منابع جنگلي را فراهم مي سازد، تهيه، تنظيم و اجراي بدون وقفه طرح هاي جنگلداري است. اجراي طرح هاي جنگلداري ضمن اشتغال تعداد زيادي از فارغ التحصيلان رشته جنگل و كسب تجارب گسترده، راه هاي دستيابي به خروج دام و حل معضل دامداري در جنگل را مشخص مي كنند. امروز پس از گذشت چهار سال اين واقعيت بر همگان اعم از طرفداران طرح موسوم به تنفس يا مخالفان آن مسلم شده است كه علت اصلي تخريب جنگل هاي كشور تنها به بهره برداري هاي صنعتي از جنگل هاي كشور محدود نمي شود، بلكه حضور فعال دام و قاچاق چوب مشكل اساسي جنگل ها هستند كه بايد با اتخاذ تدابير مناسب در اسرع وقت از ميان برداشته شوند.
 

دیدگاه شما

0

Website

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.